خداناباوران ایران چه می‌گویند؟

شما اینجا هستید

منبع : 
ایرانوایر

آمار مشخص و دقیقی از شمار افرادی که خود را «بی‌‌خدا، آتئیست یا ندانم‌گرا» معرفی می‌کنند، در ایران و بسیاری دیگر از کشورهای اسلامی وجود ندارد. در ایران، جمهوری اسلامی بی‌خدایان را به رسمیت نمی‌شناسد و  در صورت افشای اعتقاد، افراد آتئیست با خطر مجازات مرگ مواجه خواهند بود. به همین سبب واضح است که این گروه از افراد حتی با نزدیک‌ترین و مورد اعتمادترین آدم‌های زندگی‌شان درباره عقاید خود وارد گفت‌وگو نشوند.

اگر در ایران اقلیت‌های مذهبی همچون بهاییان با تبعیض‌های سیستماتیک از ابتدایی‌ترین حقوق شهروندی خود محروم می‌شوند، «خداناباوران و بی‌دینان» ایرانی حتی در زمره اقلیت‌های دینی هم قرار نمی‌گیرند تا دست‌کم برخی از حقوق شهروندی خود را داشته باشند.

اغلب آتئیست‌های ایران تنها در محافل خصوصی و شبکه‌های اجتماعی آن‌هم وقتی هویتشان آشکار نباشد، از خداناباوری خود حرف می‌زنند. با این‌همه جامعه ایران در حال پوست‌اندازی است. گوناگونی سبک‌‌فکر و زندگی ایرانیان به مرحله‌ای رسیده که سرکوب آن‌ مدت‌هاست، ناممکن و دشوار شده است.

هزینه آشکار کردن عقیده برای ما بیشتر روانی است

«شعله»، زن جوان ۳۰ ساله ساکن ایران خود را خداناباور معرفی می‌کند. او درباره شرایط اعتقادی خانواده خود به ایران‌وایر می‌گوید: «بخش عمده روزهای نوجوانی و بزرگسالی من در شهر اصفهان گذشته است. شهری که خاستگاه مذهبی دارد و من هم به واسطه بزرگ شدن در ساختار سنتی و مذهبی این شهر با لایه‌های سنت و مذهب آشنا بودم؛ اما خانواده مذهبی ندارم. پدرم به هیچ مذهبی اعتقاد ندارد؛ اما خدا را باور دارد. مادرم مسلمان است و نماز می‌خواند؛ اما به شدت به آزادی عقیده معتقد است. با این‌همه من به واسطه حضور در یک جامعه سنتی به‌خصوص در دوره نوجوانی روزه می‌گرفتم، مسجد می‌رفتم.»

این زن جوان با تاکید بر این نکته که پدرش باورهای مذهبی نداشته است، می‌گوید: «پدرم بسیار مردسالار و قلدر است. مذهبی نیست؛ اما به هیچ‌وجه برنمی‌تابد که کسی به او بگوید، بیشتر از او می‌داند. غیرمذهبی بودنش هم بر مبنای آگاهی و اطلاعات نیست. به همین سبب وقتی رفتارهای من را می‌دید، به من آگاهی خاصی نمی‌داد و برای همین هم من تحت تاثیر فضایی که در آن رشد کرده بودم، بعضی از اعمال مذهبی را انجام می‌دادم.»

شعله در پاسخ به این پرسش که آیا حلقه امنی در اطراف او هستند که از خداناباوری او اطلاع داشته باشند یا نه، می‌گوید: «من اساسا آدم محافظه‌کاری نیستم؛ اما آن‌قدر وقتی در جمع نزدیکانم هستیم، بحث بر سر مسائل مختلف اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در می‌گیرد که حاضر نیستم، برای مطرح کردن عقیده‌ام هم هزینه بدهم. البته منظورم این نیست که با من وارد بحث می‌شوند؛ چون این افراد کسانی هستند که من در کنارشان احساس امنیت می‌کنم، اما می‌دانم علی‌رغم اتفاق نظر، بسیاری از آن‌ها من را یک فرد افراطی در نظر می‌گیرند و بعد حرف‌هایی را که پیش از این در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی از من می‌پذیرفتند، به همین دلیل نخواهند پذیرفت. یعنی اطلاع آن‌ها از خداناباوری من رابطه‌های محدود و اندک من را تحت تاثیر قرار خواهد داد.»

شعله می‌گوید، تقریبا در همه جا خداناباوری خود را پنهان می‌کند: «حتی در برابر افراد نزدیک به خودم که نه مذهبی هستند نه سیاست‌های نظام حاکم را ذره‌ای قبول دارند، وقتی از خداناباوری من مطلع می‌شوند، وارد فاز نصیحت می‌شوند. بنابراین من جایی حرف می‌زنم که خیلی هزینه‌ای برایم نداشته باشد. 

او منظورش را از «هزینه» چنین تشریح می‌کند: «هزینه این نیست که چیز خاصی را از دست بدهم یا امکاناتی از من دریغ شود. بلکه بیشتر از نظر روانی برای من هزینه دارد. همین که من و اندیشه‌ام به عنوان یک تفکر مستقل به رسمیت شناخته نشوم، برای من غیرقابل تحمل است. حتی گاهی محبت اطرافیان به این دلیل از ما دریغ می‌شود. به اشکال مختلف تحت فشار قرار می‌گیریم که عقیده آن‌ها را بپذیریم یا دست از افراط برداریم. اگر حداقل نزدیکانمان این طور هزینه‌های روحی و روانی برایمان نمی‌تراشیدند و توی این حلقه خودمان بودیم، چقدر زندگی زیباتر بود.»

آغاز خداناباوری با شناخت هویت جنسی

«علی» در یک خانواده سکولار و غیرمذهبی رشد کرده و بزرگ شده؛ اما محل زندگی‌اش یکی از مذهبی‌ترین شهرهای ایران بوده است. او درباره این‌که چطور شد که بی‌دینی و خداناباوری برایش به دغدغه بدل شد، به ایران‌وایر می‌گوید: «یادم هست در دوران نوجوانی در مدرسه دوستانی داشتم که بعد از رسیدن به سن تکلیف اگر فرایض دینی را اجرا نمی‌کردند، با واکنش‌های تند والدین و گاهی خشونت فیزیکی با آن‌ها برخورد می‌شد. همزمان دوستی داشتم که گرایش جنسی متفاوتی داشت و من چون داشتم خودم را کشف می‌کردم، خیلی او را خوب می‌فهمیدم. وقتی درباره خودش با من حرف زد، من کمی تحقیق کردم و با خودم گفتم، خدایی که همه دارند می‌گویند آفریننده همه چیز است، ما را هم آفریده. پس چرا آن‌قدر همه می‌خواهند ما را عوض کنند؟ چرا ما را به عنوان یکی از آفریده‌ها نمی‌پذیرند؟»

به گفته علی برخی صفاتی که برای «خدا» در کتاب مقدس مسلمانان برشمرده شده و مجازات‌هایی که برای تخطی از دستورات دین وضع شده با کرامت انسانی مغایر است و همین او را بیشتر از مذهب و پرستش خدا دور کرده است: «القابی مثل منتقم، جبار، متکبر هیچ رابطه‌ای با تعاریف آفریننده بخشنده و مهربان نداشت. همین صفات توجیهی بود برای مجازات حد و قتل و گرفتن جان برای هر کسی که آفریده اوست، اما شبیه دیگری نیست.»

این شهروند خداناباور درباره چالش‌هایی که گفت‌وگو درباره باورهایش در جامعه برایش به‌وجود می‌آورد، می‌گوید: «نه تنها ما خداناباوران حتی افرادی که خدا را باور دارند اما به دین و مذهب مشخصی باور ندارند، در جامعه ایران با مشکلات و چالش‌های مختلفی مواجه هستند؛ اما بزرگترین آن همین تظاهر کردن و عدم ابراز عقیده است. آتئیسم البته مثل مذاهب دیگر تشویقی نیست که مثلا من بیایم بگویم ای مردم بیایید شما را با آتئیسم به مقام انسانیت می‌رسانیم که حکومت نگران آن باشد. انسان‌ها خودشان با تحقیق و دانایی به آن می‌رسند؛ اما با این‌همه به دلیل قوانین برآمده از شریعت همین ابراز عقیده ممکن است به قیمت جان شهروندان خداناباور تمام شود.»

به گفته علی بهترین اتفاقی که در این مقطع ممکن است برای خداناباوران بیفتد «گوش دادن» است: «من از انتقاد استقبال می‌کنم. یعنی این‌که کسی بیاید بگوید، به نظر من فلان موضوع در آتئیسم درست نیست. می‌شود نشست، بحث کرد، استدلال کرد و به نتیجه رسید؛ اما این‌که آدم‌ها و دوستان نزدیک در مواجهه با من سریع از در نصیحت وارد می‌شوند، اگر نشد تهدید می‌کنند و خیلی وقت‌ها حتی مجازات‌ برایم تعیین می‌کنند، خیلی گران برایم تمام می‌شود. درست مثل وقتی که من درباره اقلیت‌های جنسی و جنسیتی حرف می‌زنم. به ما می‌گویند ما هویت شما را قبول داریم؛ ولی کاری نکنید که برایتان بد بشود. این یعنی چه؟ در مورد عقیده هم همین اظهارنظرها را می‌شنویم.»

نظرسنجی‌ها چه می‌گویند؟

سال ۱۳۹۹ موسسه «گمان» یک نظرسنجی منتشر کرد که نتایج آن تامل‌برانگیز است. طبق این نظرسنجی که بیش از ۵۰ هزار پاسخ‌دهنده داشته و ۹۰ درصد آن‌ها هم در ایران زندگی می‌کردند، علی‌رغم سلطه روحانیون شیعه طی چهاردهه گذشته، تنها ۳۲ درصد از پاسخ‌دهندگان خود را «مسلمان شیعه» می‌دانند.

گروه «مطالعات افکارسنجی ایرانیان» سطح اطمینان نتایج این نظرسنجی را ۹۵ درصد و قابل تعمیم به کل جمعیت ایران دانسته و نوشته است که بر اساس نتایج این نظرسنجی ۷۸ درصد ایرانیان به خدا باور دارند، اما فقط ۲۶درصد به ظهور منجی بشری، که از اعتقادات اصلی شیعه دوازده امامی است، معتقدند.

علاوه بر این ۹ درصد جامعه خود را خداناباور (آتئیست) تعریف کرده و حدود ۲۲ درصد جامعه نیز خود را به هیچ یک از گرایش‌های دینی نزدیک نمی‌دانند. با این‌همه شهروندان آتئیست از حق ابراز عقیده محروم‌اند و قاطبه جامعه از به رسمیت شناختن آن‌ها اجتناب می‌کند.

Weight: 
0

آيا می‌دانستيد؟

زمانی افغانستان دارای آثار باستانی متعدد مربوط به دوران پیش از اسلام بود، اما طالبان و دیگر گروه‌های غارت‌گر بسیاری از این آثار زیبا را در مخاصمات وحشیانه‌ای که گریبان‌گیر کشور بود، نابود کردند. با این حال، برخی از افغان‌ها در جهت حفظ میراث کشور اقدام کردند. زمانی که ارتش شوروی در سال‌های ۸۹-۱۹۸۸ از افغانستان خارج شد و یک جنگ داخلی سخت در کشور سرگرفت، عمر خان مسعودی، از مسئولان موزه ملی افغانستان در جهت حفظ آثار باستانی از دست غارت‌گران وارد عمل شد. با دفن گنجینه طلای باختری و مجسمه‌های ساخته‌شده از عاج در زیر کاخ ریاست جمهوری و خیابان‌های کابل در سال ۱۹۸۹، وی نهایتا پس از چهارده سال بسیاری از این آثار گران‌بها را آسیب‌ندیده بیرون آورد و آن‌ها را را به حامد کرزی، رئیس‌جمهور وقت افغانستان عرضه داشت.
در اواخر قرن نوزدهم میلادی، هزاران مهاجر از جنوب آسیا برای ساخت یک شبکه راه‌آهن در اوگاندا که در آن زمان تحت‌الحمایه بریتانیا بود، به شرق آفریقا رفتند. در طول قرن بعد، بسیاری از این کارگران و فرزندان آن‌ها در اقتصاد رو به رشد داخلی به مشاغلی پرسود دست یافتند. اما به قدرت رسیدن عیدی امین در سال ۱۹۷۱ برای آن‌ها مشکل‌آفرین شد. با سوءاستفاده از احساسات ملی‌گرایانه بومیان اوگاندا، وی مهاجران آسیای جنوبی را «زالو» نامید و همراه با تهدید به زندان، دستور به اخراج فوری آن‌ها داد. بریتانیا سعی کرد میانجی‌گری کند، اما در ‌‌نهایت ناچار به پذیرفتن حدود ۲۷ هزار پناهنده از اوگاندا شد که منجر به از بین رفتن جمعیت هندی و پاکستانی در اوگاندا گردید.
کشور سیرالئون نماد رواداری مذهبی در غرب آفریقا است. با یک رئیس‌جمهور مسیحی که منتخب ملتی است که حدود ۷۰ درصد آن را مسلمانان تشکیل می‌دهند، هر دو گروه مسلمانان و مسیحیان این کشور در کنار یک‌دیگر به نیایش می‌پردازند در حالی که تغییر مذهب و ازدواج‌های بین پیروان ادیان مختلف متداول است. حتی برخی از شهروندان سیرالئون پیرو هر دو دین هستند؛ افرادی که به عنوان «کریس-ماس» شناخته می‌شوند و برای ادای نماز به طور منظم در مسجد حضور می‌یابند در حالی که صادقانه و با ایمان یکشنبه‌ها در کلیسا حاضر می‌شوند. (جهت اطلاع بیش‌تر ر.ک.: )
در کانادا آزادی مذهبی در سطح ملی، ایالتی، و محلی به شدت مورد حمایت قرار گرفته است. منشور حقوق و آزادی‌های کانادا که بخشی از قانون اساسی کشور را تشکیل می‌دهد، تبعیض بر مبنای دین و مذهب توسط دولت را ممنوع و آزادی عقیده و مذهب را تضمین می‌نماید. قوانین ایالتی حقوق بشر از این هم فرا‌تر می‌رود و کارفرمایان، ارائه‌دهندگان خدمات و دیگر اشخاص خصوصی را مستلزم می‌دارد که هم‌سازی معقولی را برای همگان، صرف‌نظر از عقاید مذهبی آن‌ها فراهم کنند.
ولتر، از بزرگ‌ترین متفکران عصر روشن‌گری، علی‌رغم انتقاد شدید از مذهب سازمان‌یافته، از مدافعان قاطع رواداری مذهبی بود. معروف‌ترین نمونه دفاع وی با یک تراژدی شروع شد. در اکتبر ۱۷۶۱، جسد مارک‌آنتوان کالاس، مرد جوانی از یک خانواده پروتستان در فرانسه کاتولیک، در مغازه پدرش در تولوز پیدا شد که به احتمال زیاد با خودکشی به زندگی خود پایان داده بود. افکار عمومی به سرعت متوجه ژان، پدر او، به عنوان متهم اصلی شد؛ باور بر این بود که وی برای جلوگیری از گرویدن مارک‌آنتوان به مذهب کاتولیک، او را به قتل رسانده است. ژان بار‌ها به طور غیرانسانی مورد شکنجه قرار گرفت و در ‌‌نهایت اعدام شد. ولتر که از بی‌عدالتی آشکار این پرونده به خشم درآمده بود، توانست حکم عفو پس از مرگ ژان را بگیرد، و رساله معروف خود در مورد رواداری مذهبی را به رشته تحریر درآورد.
ایالات متحده آمریکا در سیاست خود دارای تعهد رسمی به ترویج و ارتقای آزادی مذهبی در سراسر جهان است. در سال ۱۹۹۸، کنگره آمریکا قانون آزادی بین‌المللی مذهبی را به تصویب رساند و به موجب آن کمیسیون آزادی بین‌المللی مذهبی ایالات متحده تاسیس گردید. این کمیسیون بر وضعیت آزادی مذهبی در سراسر جهان نظارت می‌کند و به دولت ایالات متحده توصیه‌هایی را از جمله در مورد تعیین ناقضان جدی و مکرر آزادی مذهبی به عنوان «کشورهای مورد نگرانی خاص» (سی‌پی‌سی) ارائه می‌کند.
در سال ۲۰۱۲، بخشی از اکثریت بودایی کشور، اقلیت مسلمانان برمه را به توطئه برای تسلط بر کشور متهم کردند و در نتیجه آن، محیط آن‌لاین شاهد اشاعه گسترده سخنان نفرت‌انگیز توسط کاربران برمه‌ای فیسبوک بود. با سخنان تند و اهانت‌آمیز آن‌لاین که به آتش اختلافات دنیای واقعی دامن می‌زد، جنبش پانزاگار برای مبارزه با این روند تشکیل شد. پانزارگار به معنای «صحبت گل» در فارسی است، و این جنبش با طراحی یک سری استیکرهای فیسبوکی «صحبت گل» برای ارسال ذیل مطالب توهین‌آمیز وارد عمل شد. این استیکر‌ها کارتونی و شاد هستند و در پی تشنج‌زدایی از بحث‌ها و استدلال‌های داغ از طریق تذکرهای خوشایندی برای رعایت احترام و رواداری هستند.
در بهار سال ۱۹۹۴، شبه‌نظامیان هوتو حدود یک میلیون نفر از مردم رواندا و عمدتا از قوم توتسی را به قتل رساندند. اما تفکیک قومی شدید میان توتسی‌ها، و اکثریت هوتو‌، یک پدیده جدید است؛ اصولا در آغاز اصطلاح «توتسی» به مردم دامدار ثروتمند اطلاق می‌شد، در حالی که «هوتو»‌ها کشاورز بودند. با ظهور حکومت استعماری بلژیک، مردم رواندا مجبور شدند که کارت‌های شناسایی که روی آن قومیت آن‌ها ذکر شده بود، همراه داشته باشند. این اقدام و نیز ممنوعیت هوتو‌ها در دسترسی به آموزش عالی و تبعیض‌های دیگر زمینه‌ساز وقوع نسل‌کشی شد.
اگرچه زبان هندی رایج‌ترین زبان در هند است، بیش از ۷۸۰ زبان در سراسر شبه‌قاره هند وجود دارد. اما ۲۲۰ زبان در طول ۵۰ سال گذشته از آن‌جا که آخرین متکلمان آن‌ها درگذشته و کودکان آن‌ها را نیاموخته‌اند، از بین رفته‌اند. به دلیل این که زبان هندی و انگلیسی اغلب در آموزش و پرورش و توسعه مورد استفاده قرار می‌گیرند، انگیزه برای حفظ زبان‌های نادر کم است، و دنیای این زبان‌ها و فرهنگ آن‌ها در حال نابود شدن است. در واکنش به این روند، جنبشی برای حفظ میراث زبانی کشور در سراسر هند ظهور پیدا کرده است و کنش‌گران با استفاده از لغت‌نامه‌های سخن‌گوی آن‌لاین، ویدیوهای یوتیوب و رسانه‌های اجتماعی برای نجات این زبان‌ها از خطر انقراض تلاش می‌کنند.
اگرچه زبان هندی رایج‌ترین زبان در هند است، بیش از ۷۸۰ زبان در سراسر شبه‌قاره هند وجود دارد. اما ۲۲۰ زبان در طول ۵۰ سال گذشته از آن‌جا که آخرین متکلمان آن‌ها درگذشته و کودکان آن‌ها را نیاموخته‌اند، از بین رفته‌اند. به دلیل این که زبان هندی و انگلیسی اغلب در آموزش و پرورش و توسعه مورد استفاده قرار می‌گیرند، انگیزه برای حفظ زبان‌های نادر کم است، و دنیای این زبان‌ها و فرهنگ آن‌ها در حال نابود شدن است. در واکنش به این روند، جنبشی برای حفظ میراث زبانی کشور در سراسر هند ظهور پیدا کرده است و کنش‌گران با استفاده از لغت‌نامه‌های سخن‌گوی آن‌لاین، ویدیوهای یوتیوب و رسانه‌های اجتماعی برای نجات این زبان‌ها از خطر انقراض تلاش می‌کنند.
بهاییان ایران از زمان تاسیس این مذهب در اواسط قرن نوزدهم میلادی مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند. این آزار و اذیت پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ به شدت افزایش یافت، و تا به امروز ادامه دارد. با حدود ۳۰۰ هزار پیرو، بهاییان بزر‌گ‌ترین گروه مذهبی غیرمسلمان در ایران را تشکیل می‌دهند، اما جزء اقلیت‌های مذهبی به‌رسمیت‌شناخته‌شده در قانون اساسی کشور نیستند و در نتیجه مشمول حمایت‌های مقرر در آن نمی‌شوند. امروزه بهاییان مرتبا مورد ارعاب، بازداشت خودسرانه، تخریب اموال، محرومیت از اشتغال و دسترسی به آموزش عالی قرار می‌گیرند. رهبران آیین بهایی در ایران هم‌چنان در زندان به سر می‌برند.
در اوایل قرن بیستم میلادی، گروه کو کلاکس کلان مسئول مرگ هزاران نفر از آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار بود، و نمادهای آن -مانند صلیب سوزان- القاگر وحشت و ترس در سراسر کشور بود. اما در سال ۱۹۴۶، ضربه قابل توجهی توسط یک شهروند به کلان وارد شد. استتسون کندی، نویسنده و فعال مدنی، با نفوذ به این گروه طی چند ماه توانست اطلاعات مهمی در مورد آیین‌های محرمانه و کلمات رمزی آن جمع کند؛ کندی اطلاعات خود را با نویسندگان یک برنامه رادیویی، سوپرمن، به اشتراک گذاشت که منجر به پخش «قبیله صلیب آتشین» شد و در طول دو هفته اسرار محرمانه کلان را افشا کرد. با کم‌ارزش و تحقیر کردن کلان، این برنامه ابهت و جذبه آن را از بین برد. با گذشت زمان، این گروه به سرعت رو به زوال گذاشت و امروزه دارای تنها چند هزار عضو فعال است.
در سال ۱۹۲۰، هنری فورد، صنعت‌گر یهودستیز، گزیده‌هایی از پروتکل‌های بزرگان یهود را به عنوان بخشی از یک سری سرمقالات موهن و تحقیرآمیز در روزنامه خصوصی خود، دیربورن ایندیپندنت، منتشر کرد. عموم مردم علاقه‌ای بدان نشان ندادند، و روزنامه نیویورک تایمز پروتکل‌ها را به عنوان «عجیب‌ترین ملغمه‌ای از ایده‌های احمقانه که تاکنون به مطبوعات راه یافته» محکوم کرد. با این حال، انتشار پروتکل توسط فورد به گسترش افکار یهودستیزانه در آمریکای مدرن کمک کرد، و پروپاگاندای فورد بعد‌ها توسط گوبلز و هیتلر مورد ستایش قرار گرفت.
در تلاشی برای تحول اجباری اتحاد جماهیر شوروی به یک بهشت سوسیالیستی، حزب کمونیست حذف دین را به عنوان یک ضرورت ایدئولوژیک اعلام کرد. اگرچه کلیسای ارتدوکس عمیقا درآمیخته در جامعه روسیه قبل از انقلاب بود، حکومت اظهار عقیده به صورت عمومی را ممنوع اعلام کرد، صد‌ها مکان عبادت را تخریب کرد، و صد‌ها کشیش را اعدام کرد. با این حال، ایمان به مذهب ارتدوکس در روسیه ریشه‌دار باقی ماند – زمانی که نظام کمونیسم در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۹۰ از هم فروپاشید، میلیون‌ها نفر غسل تعمید داده شدند و هزاران نفر به عنوان کشیش منصوب شدند. علی‌رغم تلاش برای حذف دین، امروزه اکثریت روس‌ها خود را مسیحی ارتدوکس می‌دانند.
پیش از این که نخستین استعمارگران بریتانیایی در سال ۱۷۸۸ وارد خلیج بوتانی شوند، بیش از ۳۵۰ گروه مختلف از بومیان استرالیایی با زبان‌های بومی متعدد و طیف گسترده‌ای از آداب و رسوم فرهنگی در استرالیا وجود داشت. بیماری‌های واردشده از اروپا شمار جمعیت بومی را به شدت کاهش داد. آن‌هایی که جان سالم به در بردند، در بیش‌تر تاریخ استرالیا قانونا به حاشیه رانده شدند و قانون اساسی سال ۱۹۰۱ استرالیا حقوق شهروندی را برای آن‌ها به رسمیت نشناخت. تا این که نهایتا در سال ۱۹۶۲، اصلاحات حقوقی به بومیان استرالیایی که تعدادشان رو به کاهش بود، حق رای اعطا کرد.

  ما گذشته دهشتناک خود را به یاد می‌آوریم تا بتوانیم به آن رسیدگی کنیم، تا بدون این‌که فراموش کنیم، در مواقعی که بخشش یک ضرورت است، گذشت کنیم؛ تا مطمئن شویم که دیگر هرگز چنین امری غیرانسانی ما را از هم جدا نخواهد کرد، و برای این که میراثی را ریشه‌کن سازیم که تهدیدی خطرناک در کمین دموکراسی ماست.

- نلسون ماندلا (۱۹۱۸-۲۰۱۳)، انقلابی ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی و اولین رئیس‌جمهور سیاه‌پوست آفریقای جنوبی، ۲۵ فوریه ۱۹۹۹

  همدردی گهگاه توانایی مهمی برای درک زندگی فردی دیگر و قرار دادن خود در موقعیت او است. همدردی آگاهی از این امر است که واقعا هیچ آرامش و لذتی نمی‌تواند برای من وجود داشته باشد مگر این که برای تو هم فراهم باشد.

- فردریک بیوکنر (۱۹۲۶-کنون)، عالم الهیات و نویسنده آمریکایی

  هیچ‌کس در بدو تولد از دیگری به خاطر رنگ پوست، پیشینه، یا دین‌اش متنفر نیست. انسان باید نفرت ورزیدن را یاد بگیرد و اگر می‌تواند نفرت‌ورزی را بیاموزد پس [به راحتی] می‌تواند محبت کردن و عشق ورزیدن را فرا گیرد چون عشق به طبیعت قلب انسان بیش‌تر می‌نشیند تا احساس مخالفش.

- نلسون ماندلا (۱۹۱۸-۲۰۱۳)، انقلابی ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی و اولین رئیس‌جمهور سیاه‌پوست آفریقای جنوبی، راه دشوار آزادی: زندگی‌نامه خودنوشت نلسون ماندلا، ۱۹۹۵

 جایی که کتاب‌ها را می‌سوزانند، انسان‌ها را نیز خواهند سوزاند.

- هاینریش هاینه (۱۷۹۷-۱۸۵۶)، شاعر، روزنامه‌نگار، مقاله‌نویس و منتقد ادبی آلمانی، نمایشنامه المنصور، ۱۸۲۱

 برای ساخت آینده باید گذشته را شناخت.

- اتو فرانک، (۱۸۸۹-۱۹۸۰)، تاجر آلمانی و پدر آن و مارگوت فرانک، (۱۹۶۷)

  پاسخ دادن نفرت با نفرت، نفرت را افزون می‌کند، انگار که تاریکی بیشتری را بر شبی بی‌ستاره بپاشانید.

- مارتین لوتر کینگ جونیور (۱۹۲۹-۱۹۶۸)، کشیش باپتیست آمریکایی و رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکاییان، دوست داشتن دشمنانت، ۱۹۵۷

  رواداری و بردباری نباید به عنوان نشانه‌های ضعف شناخته شوند، آن‌ها نشانه‌های قدرت هستند.

- دالایی لاما چهاردهم، (۱۹۳۵-کنون)، ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۲

 هیچ فردی نباید مجبور به انجام یا حمایت از هر گونه آیین یا عبادت مذهبی شود یا به نوعی دیگر، به خاطر اعتقادات و باورهای مذهبی‌اش تحت آزار قرار گیرد، بلکه تمام مردم باید بتوانند آزادانه باورهای مذهبی خویش را اظهار کرده و با بحث، آن‌ها را پاس دارند.

- توماس جفرسون (۱۷۴۳-۱۸۲۶)، نویسنده اعلامیه استقلال و سومین رئیس‌جمهور ایالات متحده، اعلامیه آزادی مذهبی ویرجینیا، ۱۷۸۶

 اول سراغ سوسیالیستها آمدند و من اعتراض نکردم چون سوسیالیست نبودم. بعد سراغ اعضای اتحادیه کارگری آمدند، و من اعتراض نکردم چون عضو اتحادیه کارگری نبودم. بعد سراغ یهودیان آمدند و من باز اعتراض نکردم چون یهودی نبودم. تا این که سراغ من آمدند و دیگر کسی باقی نمانده بود که برای من اعتراض کند.

- مارتین نیمولر (۱۸۹۲-۱۹۸۴)، کشیش لوتران و عالم الهیات آلمانی ضد نازی، ۶ ژانویه ۱۹۴۶

 دلگرم شدم وقتی که [دانستم] مردم در همه جا به دنبال آزادی‌های اساسی مشخصی هستند، حتی اگر در محیط فرهنگی کاملا متفاوتی زندگی ‌کنند.

  - آنگ سان سو چی (۱۹۴۵ – کنون)، برنده جایزه نوبل صلح و رهبر لیگ ملی دموکراسی در برمه، ۲۰۱۲

  همان‌طور که رواداری سرچشمه صلح و آرامش است، نارواداری منشا بی‌نظمی و درگیری است.

- پی‌یر بل (۱۶۴۷-۱۷۰۶)، فیلسوف فرانسوی، ۱۶۸۶

  نفرت مشکلات بسیاری را در این جهان ایجاد کرده، اما یکی را تا کنون حل نکرده است.

- مایا آنجلو (۱۹۲۸-۲۰۱۴)، نویسنده و شاعر آمریکایی

  همدردی یک مقوله مذهبی نیست [بلکه] یک مقوله انسانی است. یک کالای لوکس و تجملاتی نیست [بلکه] کالایی ضروری برای آرامش و ثبات ذهنی خودمان است. همدردی برای نجات و بقای انسان ضروری است.

- دالایی لاما چهاردهم، (۱۹۳۵-کنون)

 دلگرم شدم وقتی که [دانستم] مردم در همه جا به دنبال آزادی‌های اساسی مشخصی هستند، حتی اگر در محیط فرهنگی کاملا متفاوتی زندگی ‌کنند.  

- آنگ سان سو چی (۱۹۴۵ – کنون)، برنده جایزه نوبل صلح و رهبر لیگ ملی دموکراسی در برمه، ۲۰۱۲

 من به مسلمانان، یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان، بودایی‌ها، بهایی‌ها و سایرین احترام می‌گذارم، حتی به خداناباورانی که به اصول انسانی معتقدند احترام می‌گذارم. من همه آن‌ها را از صمیم قلب دوست دارم و دست تک‌تک‌شان را می‌بوسم. 

- عبدالحمید معصومی تهرانی، روحانی برجسته ایرانی

 رواداری چیست؟ نتیجه انسانیت است. همه ما از ضعف و خطا ساخته شده‌ایم؛ بیایید متقابلا نسبت به کوته‌فکری‌های یک‌دیگر گذشت کنیم، که این اولین قانون طبیعت است.

- ولتر (۱۶۹۴-۱۷۷۸)، نویسنده عصر روشن‌گری، تاریخ‌نگار و فیلسوف فرانسوی، ۱۷۶۴

 من هیچ خصومتی با کسی ندارم، هر کس کرامت انسانی را پاس دارد، فارغ از دین و باورش، سر خود را برای تعظیم در پیشگاهش فرود می‌آورم و او را عزیز می‌دارم.

- عبدالحمید معصومی تهرانی، روحانی برجسته ایرانی

  آزادی عقیده لزوما باید مجاز شناخته شود و بر مردم نیز باید بر همین منوال حکومت کرد تا همه بتوانند در کنار هم زندگی کنند، گرچه آشکارا عقاید متفاوت و مخالفی [با یک‌دیگر] داشته باشند.

- باروخ اسپینوزا (۱۶۳۲-۱۶۷۷)، فیسلوف آلمانی، رساله الهی-سیاسی، ۱۶۷۰

  رواداری [نه تنها] به معنای عدم تعهد به باور خویش نیست، بلکه سرکوب و محاکمه دیگران [بر سر عقیده] را نیز محکوم می‌کند.

- جان اف کندی (۱۹۱۷-۱۹۶۱) سی و پنجمین رئیس‌جمهور ایالات متحده، ۱۰ اکتبر ۱۹۶۰

  تاریکی نمی‌تواند بر تاریکی غلبه کند؛ این کار تنها از روشنایی برمی‌آید. نفرت نمی‌تواند بر تنفر غلبه کند؛ این کار تنها از عشق برمی‌آید.

- مارتین لوتر کینگ جونیور (۱۹۲۹-۱۹۶۸)، کشیش باپتیست آمریکایی و رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکاییان، قدرت دوست داشتن، ۱۹۶۳

 من نمی‌خواهم چهارطرف خانه‌ام دیوار باشد و پنجره‌ها مسدود باشند. [بلکه] می‌خواهم [نسیم] فرهنگ تمام سرزمین‌ها، تا سرحد ممکن، به خانه‌ام بوزد. ولی اجازه نخواهم داد هیچ فرهنگی به خانه من تحمیل شود و هرگز در خانه فردی دیگر به عنوان غریبه، گدا یا برده زندگی نخواهم کرد. 

- مهاتما گاندی (۱۹۴۸ – ۱۹۶۹)، رهبر جنبش استقلال هند، ۱۹۲۷

  هر کس باید از حق آزادی اندیشه، وجدان و مذهب برخوردار باشد. این حق شامل آزادی برای داشتن یا انتخاب مذهب یا عقیده توسط خود فرد می‌شود و [هم‌چنین] شامل آزادی فردی یا در باهمستان با دیگران و در مکانی عمومی یا خصوصی، برای اظهار عقیده یا مذهب خویش از طریق عبادت کردن، برگزاری مراسم، انجام و تدریس آن است.

- میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶

  آرزوی خدا این است که تو، من و همه ما بفهمیم که اعضای یک خانواده‌ایم، که برای با هم بودن ساخته شده‌ایم، برای خوبی و برای مهرورزی.

- دزموند توتو (۱۹۳۱-اکنون)، فعال حقوق اجتماعی آفریقای جنوبی و اسقف بازنشسته، ۲۶ آوریل ۲۰۰۵

  رواداری یعنی احترام قائل بودن برای فردی دیگر، نه به این خاطر که او اشتباه می‌کند یا حتی به این خاطر که حق با اوست، بلکه به این دلیل که او انسان است.

- جان کاگلی (۱۹۱۶-۱۹۷۶) نویسنده کتاب دین در دورانی سکولار، ۱۹۶۸

توانا را ببينيد

درباره توانا

توانا: آموزشکده جامعه مدنی ایران، موسسه‌ای پیشگام در زمینه آموزش آنلاین است. توانا در تاریخ ۱۷ می سال ۲۰۱۰ با هدف حمایت از شهروندی فعال و رهبری مدنی در ایران از طریق راه‌های گوناگون برای آموزش شهروندی و برنامه‌های ظرفیت‌سازی برای جامعه مدنی، شروع به کار کرد. چشم‌انداز توانا دست‌یابی به جامعه‌ای آزاد و باز برای ایرانیان است، جامعه‌ای که در آن هر ایرانی از فرصت‌های برابر، عدالت و آزادی‌های کامل مدنی و سیاسی بهره‌مند شود.

درباره پروژه رواداری

پروژه رواداری در صدد است تا منبع الهامی باشد برای پلورالیسم (چندفرهنگی)، آگاهی، آزادی مذهبی و به رسمیت شناختن تفاوت در میان شهروندان. پروژه رواداری با تهیه و استفاده از مجموعه متنوعی از منابع آموزشی به زبان‌های فارسی، عربی و انگلیسی، بر نقش هر فرد برای مقابله با نفرت تاکید داشته و به برشمردن فواید زندگی روادارانه در جامعه‌ای باز و آزاد می‌پردازد. پروژه روادری از طریق آموزش سعی دارد تا جلوی اذیت و آزار و نسل‌کشی [اقلیت‌ها] را گرفته و بذرهای بنیادین جامعه‌ای پایدار و متنوع را در خاورمیانه بزرگ کاشته و پرورش دهد.

به توانا بپيونديد