خداناباوران در ایران اسلامی؛ ما وجود داریم

شما اینجا هستید

منبع : 
ایران‌وایر

این مطلب یکی از مطالب برگزیده مسابقه «ما ایرانیم» است. نویسنده در این مطلب زندگی خداناباوران در ایران را روایت کرده است. مسابقه‌ای که با همراهی سایت‌های «ایران‌وایر» و «ادیان ایران» برگزار شد،‌ شرکت‌کنندگان هم‌زیستی جامعه اقلیت‌های ایرانی را در قالب گزارش، عکس و ویدیو روایت کردند.

جمهوری اسلامی وجود آن‌ها را به رسمیت نمی‌شناسد. هیچ آمار رسمی درباره آن‌ها وجود ندارد و آمارهای غیر رسمی اغلب دقیق نیستند؛ درنتیجه کسی نمی‌داند دقیقا چند درصد جامعه ایران را تشکیل می‌دهند. غم‌انگیزتر اینکه آن‌ها از نظر جامعه بین‌الملل نیز وجود ندارند. اگر نوکیشان مسیحی یا بهاییان مورد ظلم واقع شوند؛ نظر مجامع حمایت از حقوق بشر جلب می‌شود. اما «خداناباوران و بی‌دینان» ایرانی اقلیت مذهبی محسوب نمی‌شوند تا جلب توجه کنند و تعدی به آن‌ها، راحت‌تر است. علی‌رغم تمام این‌ها، آتئیست‌های ایرانی وجودشان را با گفت‌وگوهای داغ در محافل خصوصی، اظهارنظرهای تند در شبکه‌های اجتماعی، انتشار مقاله و هزاران شیوه دیگر فریاد می‌زنند.

«محمد» یکی از خداناباورانی است که در ایران زندگی می‌کند. او وقتی وادار می‌شود در نماز جماعت محل کارش شرکت کند؛ نمی‌داند کدامیک از اشخاصی که نزدیکش ایستاده‌اند، مسلمان نیستند. در مهمانی‌های دوستانه، نمی‌تواند تشخیص دهد کسی که تا سرحدّ مرگ مشروب خورده و پایکوبی می‌کند؛ خود را مسلمان می‌داند یا خیر؟ اما می‌داند اگر با او هم‌صحبت شود و گفتارشان به مذهب برسد، باید احتیاط کند. هرچند برخورد بیشتر ایرانیان در زمینهٔ مذهب با او محترمانه بوده؛ اما «خشم مقدّس یک مسلمان مست» می‌تواند دردسرآفرین باشد. 

البته گاهی بی‌احتیاطی می‌کند و تقاصش را هم پس می‌دهد. مثلا چند سال پیش، به دوست دختر نمازخوان خود گفت به خدا اعتقاد ندارد. شب را مثل همیشه در آغوش او خوابید اما صبح، وقتی از حمام بیرون آمد، دوست دخترش با چهره عبوس گفت مادامی‌که کاملا خشک نشده و بدنش «تر» است، حق ورود به اتاق را ندارد؛ چراکه نمی‌خواهد منزلش «نجس» شود.

محمد در کشوری زندگی می‌کند که تضاد در آن بخشی از زندگی روزمره است. چه در نام خودش، چه در روابط عاطفی، یا ایدئولوژی و مذهب. مثلا حکومت ایران با حزب کمونیست چین که مسلمانان اویغور را برای ترک اسلام، به کمپ‌های مخصوص می‌فرستد؛ روابط صمیمانه دارد. اما از نظر همین حکومت، عدم اعتقاد ایرانیان به دین، جرمی نابخشودنی است. بر اساس گزارش اتحادیه بین‌المللی انسان‌گرایی و اخلاق‌مداری (IHEU)، ایران در میان نزدیک به صد و نود کشور دنیا، یکی از هفت کشوری است که در آن افرادی مانند محمد با خطر اعدام مواجه‌اند. صلیب سرخ جهانی نیز در ژوئن ۲۰۱۷ در گزارشی مشابه، گسترش بی‌دینی و سرکوب گسترده بی‌دینان توسط رژیم را مورد تایید قرار داد.

برخی افراد و رسانه‌ها از روند گرایش به بی‌دینی در ایران با عنوان پرطمطراق «سونامی» بی‌دینی یاد می‌کنند. آن‌ها اعتقاد دارند رفتارهای رژیم موجب شده مردم از دین اسلام گریزان شوند؛ هرچند این فرضیه نمی‌تواند صحیح باشد، چراکه اولا آتئیسم حتی پیش از انقلاب نیز در ایران رایج بود و بزرگترین تشکل حزبی غیرحکومتی پیش از انقلاب، یعنی حزب توده که پیروان پرشماری نیز داشت، لاییک بود. ثانیا گرایش به بی‌دینی منحصر به ایران نیست و چنین روندی در سراسر جهان دیده می‌شود. افزایش سطح تحصیلات، آگاهی و رشد اینترنت با افزایش خداناباوری در میان پیروان تمام ادیان جهان ارتباط دارد. مثلا مناظره «ریچارد داوکینز»، «سم هریس»، «دنیل سی. دنت» و «کریستوفر هیچنز» در سال ۲۰۰۷ آغازگر یک انقلاب آتئیستی در سراسر دنیا محسوب می‌شود. از سوی دیگر، گرایش به بی‌دینی به طور کلی در کشورهای خاورمیانه روند صعودی داشته است. بر اساس گزارش «عرب بارومتر»، ساکنان بی‌دین کشورهای عرب از ۸ درصد در سال ۲۰۱۳به ۱۳ درصد در سال ۲۰۱۹افزایش یافته‌اند. بر اساس همین گزارش، اعتقادات مذهبی در کشور لبنان طی یک دهه ۴۳ درصد کاهش یافته و تنها یک‌چهارم جمعیت آن کشور در سال ۲۰۱۹ خود را دیندار می‌دانسته‌اند. به این ترتیب هرچند مذهب‌گرایی افراطی حکومت اسلامی احتمالا در انزجار مردم از مذهب موثر بوده؛ لیکن نمی‌توان آن را تنها دلیل یا حتی دلیل اصلی گسترش آتئیسم در ایران دانست. دلایل گسترش بی‌دینی در ایران هرچه باشد، وجود آن قابل انکار نیست. در این میان پرسش اصلی، گستردگی آن است؛ چرا که فراوانی بی‌دینان در ایران تعیین می‌کند حمایت از آن‌ها چقدر باید در کانون تمرکز قرار گیرد.

یکی از معدود گزارش‌های آماری در مورد دین در ایران، نظرسنجی خرداد ۱۳۹۹ موسسه «گمان» است که۵۰ هزار پاسخ دهنده باسواد بالای ۱۹ سال که ۹۰ درصد آن‌ها ساکن ایران بوده‌اند از طریق شبکه‌های تحت وب در آن شرکت کرده‌اند. البته در مورد صحت و اعتبار این نظرسنجی تردیدهایی وجود دارد. از یک سو بسیاری افراد تمایل ندارند، به بی‌دینی خود، حتی به صورت ناشناس، اعتراف کنند. از سوی دیگر افراد باسوادی که از شبکه‌های تحت وب استفاده می‌کنند نماینده همه جامعه ایران نیستند و به نظر می‌رسد تمایل به مذهب در میان روستاییان و اقشار کم‌سواد زیاد باشد. در هر صورت با توجه به خلاء آماری موجود، این نظرسنجی مبنای بررسی ما قرار گرفته است.

بر اساس این گزارش ۷۸ درصد ایرانیان به خدا باور دارند و ۲۰ درصد به هیچ‌یک از موارد ماوراءالطبیعه (زندگی پس از مرگ و ...) اعتقاد ندارند. بر اساس این نظرسنجی حدود ۲۰ درصد مردم ایران بی‌دین هستند. این رقم از هر اقلیت مذهبی دیگری، حتی اهل سنت که حداکثر ۱۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل می‌دهند، بیشتر است. بدرفتاری جمهوری اسلامی با این گروه قابل درک است؛ چرا بی‌دینان ایدئولوژی‌های حکومت اسلامی را نمی‌پذیرند. اما اینکه چرا در جهان به آن‌ها بی‌مهری می‌شود، یا چرا به اقلیت‌های مذهبی بیش از آن‌ها بها داده می‌شود، معمایی حل‌ناشده است. آیا حقوق اولیه، درجه بشر بودن، یا رنگ خون آن‌ها با مومنان فرق دارد؟

شاید یکی از دلایل عدم حمایت از بی‌دینان ایرانی نداشتن وابستگی گروهی است. بازداشت هریک از اعضای یک فرقه نسبتا کوچک، مثلا عرفان حلقه توسط سایر اعضا بازتاب گسترده پیدا می‌کند؛ درحالی که اگر یک مسلمان مرتد شود، نه‌تنها مورد حمایت قرار نمی‌گیرد؛ بلکه در برخی موارد توسط خانواده و دوستان طرد شده یا تحت فشار قرار می‌گیرد تا لااقل به صورت صوری توبه کند و جان سالم به در ببرد. «سینا دهقان» یکی از این افراد است؛ مرد جوانی که به جرم توهین به پیامبر اسلام توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بازداشت و سرانجام به اعدام محکوم شد. دوستان او نیز سرنوشت مشابهی داشتند. «محمد نوری» به اعدام و «سحر الیاسی» به هفت سال زندان محکوم شدند. ماجرای آن‌ها زمانی توسط رسانه‌های حمایت از اقلیت‌های مذهبی بازتاب یافت که به اشتباه ادعا شد نوکیش مسیحی هستند.

عدم برخورداری از هویت مشخص می‌تواند دلیل دیگر عدم توجه به آتئیست‌ها باشد. پیروان ادیان لباس‌ها، آیین‌ها و جشن‌های خاص خود را دارند و در معابد، کلیساها و مساجد حضور می‌یابند؛ درحالی‌که افراد بی‌دین از این وجوه تمایز بی‌بهره‌اند. آن‌ها در سطح جامعه پخش شده و نامریی باقی مانده‌اند. اقلیت‌های مذهبی شبیه قطرات رنگ هستند، اگر یک قطره در لیوانی بچکد حتی در مقادیر کم به چشم می‌آید. بی‌دینان مانند آب بی‌رنگ هستند و پی‌بردن به وجود آن چندان ساده نیست. با تمام این احوال، نداشتن وجه تمایز از درجه انسان بودن آن‌ها نمی‌کاهد. یک آتئیست نیز ترس، درد و ناامیدی را حس می‌کند. زندگی او نیز ارزشمند است. او نیز باید از حقوق ابتدایی یک انسان برخوردار باشد. از جمله این حقوق اولیه، «دیده شدن» است.

نیاز به دیده‌شدن باعث شد محمد درخواست کند برخلاف روال مقاله‌های مشابه که در آن‌ها از نام مستعار استفاده می‌شود، نام واقعی او را (بدون ذکر نام خانوادگی) بنویسیم. افراد شبیه به او در ایران چنان زیادند که او هرگز شناسایی نخواهد شد. حضور بی‌رنگ بی‌دینان در جامعه چنان پررنگ است که محمد می‌تواند با نام واقعی خود در این مقاله ظاهر شود.

امروزه دیگر مهم نیست حکومت ایران، بی‌دینان را به رسمیت می‌شناسد یا خیر. مهم این است که حضور آن‌ها به تدریج در حال جا افتادن و عادی شدن است. سخن گفتن از بی‌دینی دیگر به اندازه قبل دلهره‌آور و تابو نیست و اقشار مذهبی آموخته‌اند آن‌ها را تحمل کنند.

از محمد پرسیدم بعد از اینکه دوست دخترت تلویحا به تو گفت نجس هستی، با او قطع رابطه نکردی؟ پاسخ داد: «نه، در عوض هر بار از حمام بیرون می‌آیم با پاهای خیس در خانه راه می‌روم. دارد عادت می‌کند». محمد وجود دارد و وجود داشتنش را به هر طریقی که شده،حتی با ردپای خیسی که روی پارکت خانه دوست دخترش برجای می‌گذارد، ثابت می‌کند.

Weight: 
0

آيا می‌دانستيد؟

زمانی افغانستان دارای آثار باستانی متعدد مربوط به دوران پیش از اسلام بود، اما طالبان و دیگر گروه‌های غارت‌گر بسیاری از این آثار زیبا را در مخاصمات وحشیانه‌ای که گریبان‌گیر کشور بود، نابود کردند. با این حال، برخی از افغان‌ها در جهت حفظ میراث کشور اقدام کردند. زمانی که ارتش شوروی در سال‌های ۸۹-۱۹۸۸ از افغانستان خارج شد و یک جنگ داخلی سخت در کشور سرگرفت، عمر خان مسعودی، از مسئولان موزه ملی افغانستان در جهت حفظ آثار باستانی از دست غارت‌گران وارد عمل شد. با دفن گنجینه طلای باختری و مجسمه‌های ساخته‌شده از عاج در زیر کاخ ریاست جمهوری و خیابان‌های کابل در سال ۱۹۸۹، وی نهایتا پس از چهارده سال بسیاری از این آثار گران‌بها را آسیب‌ندیده بیرون آورد و آن‌ها را را به حامد کرزی، رئیس‌جمهور وقت افغانستان عرضه داشت.
اگرچه زبان هندی رایج‌ترین زبان در هند است، بیش از ۷۸۰ زبان در سراسر شبه‌قاره هند وجود دارد. اما ۲۲۰ زبان در طول ۵۰ سال گذشته از آن‌جا که آخرین متکلمان آن‌ها درگذشته و کودکان آن‌ها را نیاموخته‌اند، از بین رفته‌اند. به دلیل این که زبان هندی و انگلیسی اغلب در آموزش و پرورش و توسعه مورد استفاده قرار می‌گیرند، انگیزه برای حفظ زبان‌های نادر کم است، و دنیای این زبان‌ها و فرهنگ آن‌ها در حال نابود شدن است. در واکنش به این روند، جنبشی برای حفظ میراث زبانی کشور در سراسر هند ظهور پیدا کرده است و کنش‌گران با استفاده از لغت‌نامه‌های سخن‌گوی آن‌لاین، ویدیوهای یوتیوب و رسانه‌های اجتماعی برای نجات این زبان‌ها از خطر انقراض تلاش می‌کنند.
پیش از این که نخستین استعمارگران بریتانیایی در سال ۱۷۸۸ وارد خلیج بوتانی شوند، بیش از ۳۵۰ گروه مختلف از بومیان استرالیایی با زبان‌های بومی متعدد و طیف گسترده‌ای از آداب و رسوم فرهنگی در استرالیا وجود داشت. بیماری‌های واردشده از اروپا شمار جمعیت بومی را به شدت کاهش داد. آن‌هایی که جان سالم به در بردند، در بیش‌تر تاریخ استرالیا قانونا به حاشیه رانده شدند و قانون اساسی سال ۱۹۰۱ استرالیا حقوق شهروندی را برای آن‌ها به رسمیت نشناخت. تا این که نهایتا در سال ۱۹۶۲، اصلاحات حقوقی به بومیان استرالیایی که تعدادشان رو به کاهش بود، حق رای اعطا کرد.
در بهار سال ۱۹۹۴، شبه‌نظامیان هوتو حدود یک میلیون نفر از مردم رواندا و عمدتا از قوم توتسی را به قتل رساندند. اما تفکیک قومی شدید میان توتسی‌ها، و اکثریت هوتو‌، یک پدیده جدید است؛ اصولا در آغاز اصطلاح «توتسی» به مردم دامدار ثروتمند اطلاق می‌شد، در حالی که «هوتو»‌ها کشاورز بودند. با ظهور حکومت استعماری بلژیک، مردم رواندا مجبور شدند که کارت‌های شناسایی که روی آن قومیت آن‌ها ذکر شده بود، همراه داشته باشند. این اقدام و نیز ممنوعیت هوتو‌ها در دسترسی به آموزش عالی و تبعیض‌های دیگر زمینه‌ساز وقوع نسل‌کشی شد.
در سال ۲۰۱۲، بخشی از اکثریت بودایی کشور، اقلیت مسلمانان برمه را به توطئه برای تسلط بر کشور متهم کردند و در نتیجه آن، محیط آن‌لاین شاهد اشاعه گسترده سخنان نفرت‌انگیز توسط کاربران برمه‌ای فیسبوک بود. با سخنان تند و اهانت‌آمیز آن‌لاین که به آتش اختلافات دنیای واقعی دامن می‌زد، جنبش پانزاگار برای مبارزه با این روند تشکیل شد. پانزارگار به معنای «صحبت گل» در فارسی است، و این جنبش با طراحی یک سری استیکرهای فیسبوکی «صحبت گل» برای ارسال ذیل مطالب توهین‌آمیز وارد عمل شد. این استیکر‌ها کارتونی و شاد هستند و در پی تشنج‌زدایی از بحث‌ها و استدلال‌های داغ از طریق تذکرهای خوشایندی برای رعایت احترام و رواداری هستند.
در کانادا آزادی مذهبی در سطح ملی، ایالتی، و محلی به شدت مورد حمایت قرار گرفته است. منشور حقوق و آزادی‌های کانادا که بخشی از قانون اساسی کشور را تشکیل می‌دهد، تبعیض بر مبنای دین و مذهب توسط دولت را ممنوع و آزادی عقیده و مذهب را تضمین می‌نماید. قوانین ایالتی حقوق بشر از این هم فرا‌تر می‌رود و کارفرمایان، ارائه‌دهندگان خدمات و دیگر اشخاص خصوصی را مستلزم می‌دارد که هم‌سازی معقولی را برای همگان، صرف‌نظر از عقاید مذهبی آن‌ها فراهم کنند.
بهاییان ایران از زمان تاسیس این مذهب در اواسط قرن نوزدهم میلادی مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند. این آزار و اذیت پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ به شدت افزایش یافت، و تا به امروز ادامه دارد. با حدود ۳۰۰ هزار پیرو، بهاییان بزر‌گ‌ترین گروه مذهبی غیرمسلمان در ایران را تشکیل می‌دهند، اما جزء اقلیت‌های مذهبی به‌رسمیت‌شناخته‌شده در قانون اساسی کشور نیستند و در نتیجه مشمول حمایت‌های مقرر در آن نمی‌شوند. امروزه بهاییان مرتبا مورد ارعاب، بازداشت خودسرانه، تخریب اموال، محرومیت از اشتغال و دسترسی به آموزش عالی قرار می‌گیرند. رهبران آیین بهایی در ایران هم‌چنان در زندان به سر می‌برند.
اگرچه زبان هندی رایج‌ترین زبان در هند است، بیش از ۷۸۰ زبان در سراسر شبه‌قاره هند وجود دارد. اما ۲۲۰ زبان در طول ۵۰ سال گذشته از آن‌جا که آخرین متکلمان آن‌ها درگذشته و کودکان آن‌ها را نیاموخته‌اند، از بین رفته‌اند. به دلیل این که زبان هندی و انگلیسی اغلب در آموزش و پرورش و توسعه مورد استفاده قرار می‌گیرند، انگیزه برای حفظ زبان‌های نادر کم است، و دنیای این زبان‌ها و فرهنگ آن‌ها در حال نابود شدن است. در واکنش به این روند، جنبشی برای حفظ میراث زبانی کشور در سراسر هند ظهور پیدا کرده است و کنش‌گران با استفاده از لغت‌نامه‌های سخن‌گوی آن‌لاین، ویدیوهای یوتیوب و رسانه‌های اجتماعی برای نجات این زبان‌ها از خطر انقراض تلاش می‌کنند.
در اوایل قرن بیستم میلادی، گروه کو کلاکس کلان مسئول مرگ هزاران نفر از آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار بود، و نمادهای آن -مانند صلیب سوزان- القاگر وحشت و ترس در سراسر کشور بود. اما در سال ۱۹۴۶، ضربه قابل توجهی توسط یک شهروند به کلان وارد شد. استتسون کندی، نویسنده و فعال مدنی، با نفوذ به این گروه طی چند ماه توانست اطلاعات مهمی در مورد آیین‌های محرمانه و کلمات رمزی آن جمع کند؛ کندی اطلاعات خود را با نویسندگان یک برنامه رادیویی، سوپرمن، به اشتراک گذاشت که منجر به پخش «قبیله صلیب آتشین» شد و در طول دو هفته اسرار محرمانه کلان را افشا کرد. با کم‌ارزش و تحقیر کردن کلان، این برنامه ابهت و جذبه آن را از بین برد. با گذشت زمان، این گروه به سرعت رو به زوال گذاشت و امروزه دارای تنها چند هزار عضو فعال است.
ولتر، از بزرگ‌ترین متفکران عصر روشن‌گری، علی‌رغم انتقاد شدید از مذهب سازمان‌یافته، از مدافعان قاطع رواداری مذهبی بود. معروف‌ترین نمونه دفاع وی با یک تراژدی شروع شد. در اکتبر ۱۷۶۱، جسد مارک‌آنتوان کالاس، مرد جوانی از یک خانواده پروتستان در فرانسه کاتولیک، در مغازه پدرش در تولوز پیدا شد که به احتمال زیاد با خودکشی به زندگی خود پایان داده بود. افکار عمومی به سرعت متوجه ژان، پدر او، به عنوان متهم اصلی شد؛ باور بر این بود که وی برای جلوگیری از گرویدن مارک‌آنتوان به مذهب کاتولیک، او را به قتل رسانده است. ژان بار‌ها به طور غیرانسانی مورد شکنجه قرار گرفت و در ‌‌نهایت اعدام شد. ولتر که از بی‌عدالتی آشکار این پرونده به خشم درآمده بود، توانست حکم عفو پس از مرگ ژان را بگیرد، و رساله معروف خود در مورد رواداری مذهبی را به رشته تحریر درآورد.
کشور سیرالئون نماد رواداری مذهبی در غرب آفریقا است. با یک رئیس‌جمهور مسیحی که منتخب ملتی است که حدود ۷۰ درصد آن را مسلمانان تشکیل می‌دهند، هر دو گروه مسلمانان و مسیحیان این کشور در کنار یک‌دیگر به نیایش می‌پردازند در حالی که تغییر مذهب و ازدواج‌های بین پیروان ادیان مختلف متداول است. حتی برخی از شهروندان سیرالئون پیرو هر دو دین هستند؛ افرادی که به عنوان «کریس-ماس» شناخته می‌شوند و برای ادای نماز به طور منظم در مسجد حضور می‌یابند در حالی که صادقانه و با ایمان یکشنبه‌ها در کلیسا حاضر می‌شوند. (جهت اطلاع بیش‌تر ر.ک.: )
در تلاشی برای تحول اجباری اتحاد جماهیر شوروی به یک بهشت سوسیالیستی، حزب کمونیست حذف دین را به عنوان یک ضرورت ایدئولوژیک اعلام کرد. اگرچه کلیسای ارتدوکس عمیقا درآمیخته در جامعه روسیه قبل از انقلاب بود، حکومت اظهار عقیده به صورت عمومی را ممنوع اعلام کرد، صد‌ها مکان عبادت را تخریب کرد، و صد‌ها کشیش را اعدام کرد. با این حال، ایمان به مذهب ارتدوکس در روسیه ریشه‌دار باقی ماند – زمانی که نظام کمونیسم در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۹۰ از هم فروپاشید، میلیون‌ها نفر غسل تعمید داده شدند و هزاران نفر به عنوان کشیش منصوب شدند. علی‌رغم تلاش برای حذف دین، امروزه اکثریت روس‌ها خود را مسیحی ارتدوکس می‌دانند.
ایالات متحده آمریکا در سیاست خود دارای تعهد رسمی به ترویج و ارتقای آزادی مذهبی در سراسر جهان است. در سال ۱۹۹۸، کنگره آمریکا قانون آزادی بین‌المللی مذهبی را به تصویب رساند و به موجب آن کمیسیون آزادی بین‌المللی مذهبی ایالات متحده تاسیس گردید. این کمیسیون بر وضعیت آزادی مذهبی در سراسر جهان نظارت می‌کند و به دولت ایالات متحده توصیه‌هایی را از جمله در مورد تعیین ناقضان جدی و مکرر آزادی مذهبی به عنوان «کشورهای مورد نگرانی خاص» (سی‌پی‌سی) ارائه می‌کند.
در اواخر قرن نوزدهم میلادی، هزاران مهاجر از جنوب آسیا برای ساخت یک شبکه راه‌آهن در اوگاندا که در آن زمان تحت‌الحمایه بریتانیا بود، به شرق آفریقا رفتند. در طول قرن بعد، بسیاری از این کارگران و فرزندان آن‌ها در اقتصاد رو به رشد داخلی به مشاغلی پرسود دست یافتند. اما به قدرت رسیدن عیدی امین در سال ۱۹۷۱ برای آن‌ها مشکل‌آفرین شد. با سوءاستفاده از احساسات ملی‌گرایانه بومیان اوگاندا، وی مهاجران آسیای جنوبی را «زالو» نامید و همراه با تهدید به زندان، دستور به اخراج فوری آن‌ها داد. بریتانیا سعی کرد میانجی‌گری کند، اما در ‌‌نهایت ناچار به پذیرفتن حدود ۲۷ هزار پناهنده از اوگاندا شد که منجر به از بین رفتن جمعیت هندی و پاکستانی در اوگاندا گردید.
در سال ۱۹۲۰، هنری فورد، صنعت‌گر یهودستیز، گزیده‌هایی از پروتکل‌های بزرگان یهود را به عنوان بخشی از یک سری سرمقالات موهن و تحقیرآمیز در روزنامه خصوصی خود، دیربورن ایندیپندنت، منتشر کرد. عموم مردم علاقه‌ای بدان نشان ندادند، و روزنامه نیویورک تایمز پروتکل‌ها را به عنوان «عجیب‌ترین ملغمه‌ای از ایده‌های احمقانه که تاکنون به مطبوعات راه یافته» محکوم کرد. با این حال، انتشار پروتکل توسط فورد به گسترش افکار یهودستیزانه در آمریکای مدرن کمک کرد، و پروپاگاندای فورد بعد‌ها توسط گوبلز و هیتلر مورد ستایش قرار گرفت.

 اول سراغ سوسیالیستها آمدند و من اعتراض نکردم چون سوسیالیست نبودم. بعد سراغ اعضای اتحادیه کارگری آمدند، و من اعتراض نکردم چون عضو اتحادیه کارگری نبودم. بعد سراغ یهودیان آمدند و من باز اعتراض نکردم چون یهودی نبودم. تا این که سراغ من آمدند و دیگر کسی باقی نمانده بود که برای من اعتراض کند.

- مارتین نیمولر (۱۸۹۲-۱۹۸۴)، کشیش لوتران و عالم الهیات آلمانی ضد نازی، ۶ ژانویه ۱۹۴۶

 من نمی‌خواهم چهارطرف خانه‌ام دیوار باشد و پنجره‌ها مسدود باشند. [بلکه] می‌خواهم [نسیم] فرهنگ تمام سرزمین‌ها، تا سرحد ممکن، به خانه‌ام بوزد. ولی اجازه نخواهم داد هیچ فرهنگی به خانه من تحمیل شود و هرگز در خانه فردی دیگر به عنوان غریبه، گدا یا برده زندگی نخواهم کرد. 

- مهاتما گاندی (۱۹۴۸ – ۱۹۶۹)، رهبر جنبش استقلال هند، ۱۹۲۷

  همدردی گهگاه توانایی مهمی برای درک زندگی فردی دیگر و قرار دادن خود در موقعیت او است. همدردی آگاهی از این امر است که واقعا هیچ آرامش و لذتی نمی‌تواند برای من وجود داشته باشد مگر این که برای تو هم فراهم باشد.

- فردریک بیوکنر (۱۹۲۶-کنون)، عالم الهیات و نویسنده آمریکایی

 دلگرم شدم وقتی که [دانستم] مردم در همه جا به دنبال آزادی‌های اساسی مشخصی هستند، حتی اگر در محیط فرهنگی کاملا متفاوتی زندگی ‌کنند.

  - آنگ سان سو چی (۱۹۴۵ – کنون)، برنده جایزه نوبل صلح و رهبر لیگ ملی دموکراسی در برمه، ۲۰۱۲

  همان‌طور که رواداری سرچشمه صلح و آرامش است، نارواداری منشا بی‌نظمی و درگیری است.

- پی‌یر بل (۱۶۴۷-۱۷۰۶)، فیلسوف فرانسوی، ۱۶۸۶

  آرزوی خدا این است که تو، من و همه ما بفهمیم که اعضای یک خانواده‌ایم، که برای با هم بودن ساخته شده‌ایم، برای خوبی و برای مهرورزی.

- دزموند توتو (۱۹۳۱-اکنون)، فعال حقوق اجتماعی آفریقای جنوبی و اسقف بازنشسته، ۲۶ آوریل ۲۰۰۵

 رواداری چیست؟ نتیجه انسانیت است. همه ما از ضعف و خطا ساخته شده‌ایم؛ بیایید متقابلا نسبت به کوته‌فکری‌های یک‌دیگر گذشت کنیم، که این اولین قانون طبیعت است.

- ولتر (۱۶۹۴-۱۷۷۸)، نویسنده عصر روشن‌گری، تاریخ‌نگار و فیلسوف فرانسوی، ۱۷۶۴

  تاریکی نمی‌تواند بر تاریکی غلبه کند؛ این کار تنها از روشنایی برمی‌آید. نفرت نمی‌تواند بر تنفر غلبه کند؛ این کار تنها از عشق برمی‌آید.

- مارتین لوتر کینگ جونیور (۱۹۲۹-۱۹۶۸)، کشیش باپتیست آمریکایی و رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکاییان، قدرت دوست داشتن، ۱۹۶۳

 من هیچ خصومتی با کسی ندارم، هر کس کرامت انسانی را پاس دارد، فارغ از دین و باورش، سر خود را برای تعظیم در پیشگاهش فرود می‌آورم و او را عزیز می‌دارم.

- عبدالحمید معصومی تهرانی، روحانی برجسته ایرانی

 برای ساخت آینده باید گذشته را شناخت.

- اتو فرانک، (۱۸۸۹-۱۹۸۰)، تاجر آلمانی و پدر آن و مارگوت فرانک، (۱۹۶۷)

  رواداری [نه تنها] به معنای عدم تعهد به باور خویش نیست، بلکه سرکوب و محاکمه دیگران [بر سر عقیده] را نیز محکوم می‌کند.

- جان اف کندی (۱۹۱۷-۱۹۶۱) سی و پنجمین رئیس‌جمهور ایالات متحده، ۱۰ اکتبر ۱۹۶۰

  همدردی یک مقوله مذهبی نیست [بلکه] یک مقوله انسانی است. یک کالای لوکس و تجملاتی نیست [بلکه] کالایی ضروری برای آرامش و ثبات ذهنی خودمان است. همدردی برای نجات و بقای انسان ضروری است.

- دالایی لاما چهاردهم، (۱۹۳۵-کنون)

  نفرت مشکلات بسیاری را در این جهان ایجاد کرده، اما یکی را تا کنون حل نکرده است.

- مایا آنجلو (۱۹۲۸-۲۰۱۴)، نویسنده و شاعر آمریکایی

 دلگرم شدم وقتی که [دانستم] مردم در همه جا به دنبال آزادی‌های اساسی مشخصی هستند، حتی اگر در محیط فرهنگی کاملا متفاوتی زندگی ‌کنند.  

- آنگ سان سو چی (۱۹۴۵ – کنون)، برنده جایزه نوبل صلح و رهبر لیگ ملی دموکراسی در برمه، ۲۰۱۲

 جایی که کتاب‌ها را می‌سوزانند، انسان‌ها را نیز خواهند سوزاند.

- هاینریش هاینه (۱۷۹۷-۱۸۵۶)، شاعر، روزنامه‌نگار، مقاله‌نویس و منتقد ادبی آلمانی، نمایشنامه المنصور، ۱۸۲۱

  هیچ‌کس در بدو تولد از دیگری به خاطر رنگ پوست، پیشینه، یا دین‌اش متنفر نیست. انسان باید نفرت ورزیدن را یاد بگیرد و اگر می‌تواند نفرت‌ورزی را بیاموزد پس [به راحتی] می‌تواند محبت کردن و عشق ورزیدن را فرا گیرد چون عشق به طبیعت قلب انسان بیش‌تر می‌نشیند تا احساس مخالفش.

- نلسون ماندلا (۱۹۱۸-۲۰۱۳)، انقلابی ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی و اولین رئیس‌جمهور سیاه‌پوست آفریقای جنوبی، راه دشوار آزادی: زندگی‌نامه خودنوشت نلسون ماندلا، ۱۹۹۵

  ما گذشته دهشتناک خود را به یاد می‌آوریم تا بتوانیم به آن رسیدگی کنیم، تا بدون این‌که فراموش کنیم، در مواقعی که بخشش یک ضرورت است، گذشت کنیم؛ تا مطمئن شویم که دیگر هرگز چنین امری غیرانسانی ما را از هم جدا نخواهد کرد، و برای این که میراثی را ریشه‌کن سازیم که تهدیدی خطرناک در کمین دموکراسی ماست.

- نلسون ماندلا (۱۹۱۸-۲۰۱۳)، انقلابی ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی و اولین رئیس‌جمهور سیاه‌پوست آفریقای جنوبی، ۲۵ فوریه ۱۹۹۹

 هیچ فردی نباید مجبور به انجام یا حمایت از هر گونه آیین یا عبادت مذهبی شود یا به نوعی دیگر، به خاطر اعتقادات و باورهای مذهبی‌اش تحت آزار قرار گیرد، بلکه تمام مردم باید بتوانند آزادانه باورهای مذهبی خویش را اظهار کرده و با بحث، آن‌ها را پاس دارند.

- توماس جفرسون (۱۷۴۳-۱۸۲۶)، نویسنده اعلامیه استقلال و سومین رئیس‌جمهور ایالات متحده، اعلامیه آزادی مذهبی ویرجینیا، ۱۷۸۶

  رواداری و بردباری نباید به عنوان نشانه‌های ضعف شناخته شوند، آن‌ها نشانه‌های قدرت هستند.

- دالایی لاما چهاردهم، (۱۹۳۵-کنون)، ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۲

  آزادی عقیده لزوما باید مجاز شناخته شود و بر مردم نیز باید بر همین منوال حکومت کرد تا همه بتوانند در کنار هم زندگی کنند، گرچه آشکارا عقاید متفاوت و مخالفی [با یک‌دیگر] داشته باشند.

- باروخ اسپینوزا (۱۶۳۲-۱۶۷۷)، فیسلوف آلمانی، رساله الهی-سیاسی، ۱۶۷۰

  هر کس باید از حق آزادی اندیشه، وجدان و مذهب برخوردار باشد. این حق شامل آزادی برای داشتن یا انتخاب مذهب یا عقیده توسط خود فرد می‌شود و [هم‌چنین] شامل آزادی فردی یا در باهمستان با دیگران و در مکانی عمومی یا خصوصی، برای اظهار عقیده یا مذهب خویش از طریق عبادت کردن، برگزاری مراسم، انجام و تدریس آن است.

- میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶

 من به مسلمانان، یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان، بودایی‌ها، بهایی‌ها و سایرین احترام می‌گذارم، حتی به خداناباورانی که به اصول انسانی معتقدند احترام می‌گذارم. من همه آن‌ها را از صمیم قلب دوست دارم و دست تک‌تک‌شان را می‌بوسم. 

- عبدالحمید معصومی تهرانی، روحانی برجسته ایرانی

  رواداری یعنی احترام قائل بودن برای فردی دیگر، نه به این خاطر که او اشتباه می‌کند یا حتی به این خاطر که حق با اوست، بلکه به این دلیل که او انسان است.

- جان کاگلی (۱۹۱۶-۱۹۷۶) نویسنده کتاب دین در دورانی سکولار، ۱۹۶۸

  پاسخ دادن نفرت با نفرت، نفرت را افزون می‌کند، انگار که تاریکی بیشتری را بر شبی بی‌ستاره بپاشانید.

- مارتین لوتر کینگ جونیور (۱۹۲۹-۱۹۶۸)، کشیش باپتیست آمریکایی و رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکاییان، دوست داشتن دشمنانت، ۱۹۵۷

توانا را ببينيد

درباره توانا

توانا: آموزشکده جامعه مدنی ایران، موسسه‌ای پیشگام در زمینه آموزش آنلاین است. توانا در تاریخ ۱۷ می سال ۲۰۱۰ با هدف حمایت از شهروندی فعال و رهبری مدنی در ایران از طریق راه‌های گوناگون برای آموزش شهروندی و برنامه‌های ظرفیت‌سازی برای جامعه مدنی، شروع به کار کرد. چشم‌انداز توانا دست‌یابی به جامعه‌ای آزاد و باز برای ایرانیان است، جامعه‌ای که در آن هر ایرانی از فرصت‌های برابر، عدالت و آزادی‌های کامل مدنی و سیاسی بهره‌مند شود.

درباره پروژه رواداری

پروژه رواداری در صدد است تا منبع الهامی باشد برای پلورالیسم (چندفرهنگی)، آگاهی، آزادی مذهبی و به رسمیت شناختن تفاوت در میان شهروندان. پروژه رواداری با تهیه و استفاده از مجموعه متنوعی از منابع آموزشی به زبان‌های فارسی، عربی و انگلیسی، بر نقش هر فرد برای مقابله با نفرت تاکید داشته و به برشمردن فواید زندگی روادارانه در جامعه‌ای باز و آزاد می‌پردازد. پروژه روادری از طریق آموزش سعی دارد تا جلوی اذیت و آزار و نسل‌کشی [اقلیت‌ها] را گرفته و بذرهای بنیادین جامعه‌ای پایدار و متنوع را در خاورمیانه بزرگ کاشته و پرورش دهد.

به توانا بپيونديد