هیتلر به تنهایی باعث وقوع هولوکاست نشد. بسیاری از آلمانیها و غیر آلمانیها اصطلاحا به "راهحل نهایی" کمک کردند یا از آن بهره بردند (اصطلاح راهحل نهایی توسط نازیها برای برنامهشان که از میان بردن یهودیان اروپایی بود استفاده میشد.) علاوه بر اساس، دولت آلمان، ارتش، و مقامات حزب نازی که سیاستهای آزار و اذیت و کشتار یهودیان اروپایی را برنامهریزی و اجرا کردند، بسیاری از مردم "عادی" نیز - کارمندان، پزشکان، وکلا، قضات، سربازان و کارگران راهآهن - در هولوکاست نقش داشتند.
این فعالیت (پیدیاف) مسئله را با جزئیات بیشتری با در نظر گرفتن سطح مسئولیت افراد از طبقات مختلف اجتماعی، در داخل و خارج از آلمان بررسی میکند.
همانند شهروندان دیگر، یهودیان آلمانی شهروندانی وطنپرست بودند. بیش از ده هزار نفر در جنگ جهانی اول برای آلمان کشته، و تعداد بیشماری مجروح شدند و برای شجاعت و خدماتشان مدال دریافت کردند. خانوادههای بسیاری از یهودیان که شهروندی آلمان را داشتند، صرفنظر از رده یا شغل، برای قرنها در آلمان زندگی کرده و تا اوایل قرن بیستم به خوبی در جامعه آلمان ادغام شده بودند. از ۳۹-۱۹۳۳، دولت آلمان قوانین تبعیضآمیزی تصویب و اجرا کرد که یهودیان را با سرعتی نسبتا تدریجی مورد هدف قرار میداد. تا زمان خشونت ضدیهودی سراسری در سال ۱۹۳۸ که به شب کریستالی معروف است، بسیاری از یهودیان در آلمان پیشبینی میکردند که توانایی استقامت در برابر آزار و اذیت حمایتشده توسط نازیها را دارند، چرا که به تغییرات مثبت در سیاست آلمان امیدوار بودند. قبل از جنگ جهانی دوم، افراد کمی میتوانستند جوخهها و مراکز کشتار را تصور یا پیشبینی کنند.
آنهایی که تصمیم به ترک آلمان گرفته بودند هنوز باید کشور دیگری را که مایل به پذیرفتن آنها و خانوادهشان بود، پیدا میکردند. جستجوی بهشتی امن بسیار مشکل بود. کنفرانس اویان در سال ۱۹۳۸ گویای این مطلب بود، زمانیکه تقریبا تمام کشورهای حاضر تغییر دادن سیاستهای مهاجرتی خود را رد کردند. حتی زمانیکه یک کشور جدید پیدا میشد، مقدار زیادی زمان، تشریفات اداری، حمایت، و بعضی اوقات پول احتیاج بود تا به آنجا رسید. در بسیاری از موارد، این موانع برطرف نشدند.
این مدارک برخی از مشکلاتی را که یهودیان در تلاش برای ترک آلمان با آنها مواجه بودند نشان میدهد؛ اینها روشن میسازند که این سوال به ظاهر ساده در واقع پیچیده است.
این گفته که یهودیان علیه آلمانیها و متحدانشان نجنگیدند، اشتباه است. یهودیان در تمام کشورهای تحت اشغال آلمان و قلمرو شرکای محوری آلمان استقامت کردند. در برابر احتمالات غیرممکن، آنها در گتوها (محلههای یهودینشین)، اردوگاههای کار اجباری، و مراکز کشتار استقامت کردند. با این حال، عوامل بسیاری استقامت را مشکل میکرد، از جمله فقدان سلاح و منابع، تقلب، ترس، و قدرت غالب آلمانیها و همکارانشان.
مقامات آلمانی، یهودیان مقیم آلمان را از طریق سوابق سرشماری، اظهارنامه مالیاتی، لیست عضویت کنیسه، سوابق اهل محله (برای کسانی که یهودی شدند)، فرمهای ثبتنام معمول اما اجباریِ پلیس، پرسوجو از بستگان، و اطلاعات ارائهشده توسط همسایگان و مقامات، شناسایی میکردند. در قلمرویی که توسط آلمان نازی یا متحدانش اشغال شد، یهودیان بیشتر از طریق لیست عضویت جامعه یهودیان، مدارک هویت فردی، اسناد سرشماری اخذشده و مدارک پلیس، و شبکههای اطلاعاتی محلی شناسایی میشدند.
آلمانیهایی که از شرکت در جنایات خودداری میکردند معمولا مجازات نمیشدند، اما با خطر محرومیت اجتماعی، و بعضی اوقات محرومیت شغلی مواجه میشدند. آنها میتوانستند وظایف دیگری، مانند نگهبانی یا کنترل جمعیت درخواست کنند. مدرک موثقی در مورد اینکه سربازان آلمانی یا مقامات پلیس به خاطر خودداری از کشتن غیرنظامیان، کشته شدند، وجود ندارد. غیرآلمانیهایی که به عنوان نیروهای کمکی خدمت میکردند و از اجرای دستورات مستقیم برای کشتن خودداری میکردند امکان داشت تنبیه، اخراج، زندانی، و یا حتی کشته شوند.
شایعات مخالفان سیاسی در مورد اصل و نسب هیتلر به عنوان راهی برای بیاعتبار کردن رهبری هیتلر در یک حزب یهودستیز بود. شایعات، از این حقیقت که هویت پدربزرگ پدری هیتلر معلوم نیست، نشات گرفته است. با این حال، منبع موثقی وجود ندارد که نشان دهد، پدربزرگ ناشناس هیتلر یهودی بود.
برای اطلاعات بیشتر مقاله "آدولف هیتلر: سالهای اول، ۱۹۱۳-۱۸۸۹" را در دایرة المعارف آنلاین هولوکاست بخوانید.
اساس و مبنای یهودستیزی نازی – غرضورزی و تنفر نسبت به یهودیان – جهانبینی نادرست نازیها از تاریخ بشر به عنوان مبارزه نژادی بود. نازیها به اشتباه یهودیان را یک نژاد در نظر گرفته بودند. آنها به اشتباه معتقد بودند که یهودیان انگیزه طبیعی دارند - که از طریق نسلها به ارث رسیده بود - تا برای سلطه بر جهان تلاش کنند، و این هدف نه تنها از سلطه آلمانیها جلوگیری میکرد بلکه "نژاد" آلمانی را به بردگی میکشید و از بین میبرد. نازیها اعتقاد داشتند که تمام تاریخ، جنگ بین نژادها است که یا با پیروزی نژاد برتر "آریایی" یا با محو کاملش به اوج خود میرسد. در نتیجه، رهبران نازی مرگ تمامی یهودیان را پیششرط لازم برای بقا و تسلط نهایی نژاد به اصطلاح "آلمانی- آریایی" میدانستند. طبق عقیده نازیها، یهودیان، به عنوان نژاد "پست"، میخواستند از کنترلشان بر امور مالی و رسانههای جمعی جهان برای حمایت از جنبش کمونیستی و تشویق سایر نژادهای "پست" برای نابودی نژادهای نوردیک-آلمانی استفاده کنند.
یهودستیزی نازیها، تصاویر سنتی اشتباه و منفی از یهودیان و رفتارشان را به باورهای شبه علمی جدید پیوند داد. در میان این کلیشهها مواردی بودند که از تفکر مسیحی ضدیهودی بسیار قدیمی نشات میگرفتند، که یهودیان را به عنوان قاتل مسیح، مأموران شیطان، و جادوگر معرفی میکردند. نازیها این کلیشههای منفی را به "روش فکری یهودیان" ارتباط میدادند که اعتقاد داشتند بر پایه ژنتیک بود و در نتیجه، تغییر نمیکرد. نازیها از این باور برای توجیه تبعیض، آزار و اذیت، و نهایتا، حذف فیزیکی یهودیان استفاده کردند.
برای اطلاعات بیشتر به دایرةالمعارف آنلاین هولوکاست رجوع کنید. با مروری بر یهودستیزی شروع کنید و سپس مقالات مربوطه در مورد یهودستیزی را در طی قرنها بخوانید.
با وجود سابقه فراهم کردن پناهگاه برای مردم تحت ستم، ایالات متحده با مسائل بسیاری طی دهه ۱۹۳۰ دست و پنجه نرم میکرد که پیش بردن این میراث را دشوار میکرد. این مسائل شامل یهودستیزی گسترده، بیگانههراسی، انزواطلبی، و رکود اقتصادی پایدار بود. متاسفانه برای کسانی که از آزار و اذیت نازیها فرار میکردند، این مسائل، سیاست پناهندگی آمریکا را تحت تأثیر قرار داد، و عدم تمایل رسمی و عمومی به افزایش سهمیه مهاجرت را برای پذیرش تعداد بیشتری از مردمی که در خطر آزار و اذیت و خشونت نازیها بودند، تقویت کرد، در زمانیکه انجام چنین کارهایی جانها را نجات میداد.
طی سالها، بررسی علمی واکنش آمریکا به دوره هولوکاست تعدادی سئوال را مطرح کرده است. برای مثال، آمریکا چه میدانست؟ مقامات دولتی و شهروندان با این آگاهی چه کردند؟ آیا کار بیشتری میتوانست انجام شود؟ دانشمندان سیاست مهاجرتی آمریکا، واکنشهای دولت آمریکا به جنایات گزارششده، و تلاشهای آهسته برای سازماندهی عملیات با هدف نجات یهودیان اروپایی را بررسی کردهاند.
بحث در مورد وقایع کلیدی شروع شده است، از جمله سفر کشتی سنتلوئیس، تأسیس هیأت پناهندگان جنگی، نقش جامعه یهودیان آمریکایی، پوشش رسانهای آمریکا از جرایم و خشونتهای نازیها، و مسئله بحثبرانگیز بمباران آشویتس. موضوع با معرفی مدارک جدید و فرضیههای بازنگریشده در حال تکمیل است.
برای اطلاعات بیشتر به دایرةالمعارف آنلاین هولوکاست رجوع کنید. با بررسی ایالات متحده و هولوکاست شروع کنید.
کپی رایت © موزه یادبود هولوکاست ایالات متحده آمریکا، واشنگتن دیسی
توانا: آموزشکده جامعه مدنی ایران، موسسهای پیشگام در زمینه آموزش آنلاین است. توانا در تاریخ ۱۷ می سال ۲۰۱۰ با هدف حمایت از شهروندی فعال و رهبری مدنی در ایران از طریق راههای گوناگون برای آموزش شهروندی و برنامههای ظرفیتسازی برای جامعه مدنی، شروع به کار کرد. چشمانداز توانا دستیابی به جامعهای آزاد و باز برای ایرانیان است، جامعهای که در آن هر ایرانی از فرصتهای برابر، عدالت و آزادیهای کامل مدنی و سیاسی بهرهمند شود.
پروژه رواداری در صدد است تا منبع الهامی باشد برای پلورالیسم (چندفرهنگی)، آگاهی، آزادی مذهبی و به رسمیت شناختن تفاوت در میان شهروندان. پروژه رواداری با تهیه و استفاده از مجموعه متنوعی از منابع آموزشی به زبانهای فارسی، عربی و انگلیسی، بر نقش هر فرد برای مقابله با نفرت تاکید داشته و به برشمردن فواید زندگی روادارانه در جامعهای باز و آزاد میپردازد. پروژه روادری از طریق آموزش سعی دارد تا جلوی اذیت و آزار و نسلکشی [اقلیتها] را گرفته و بذرهای بنیادین جامعهای پایدار و متنوع را در خاورمیانه بزرگ کاشته و پرورش دهد.