مارتین لوتر کینگ: مبارزه برای حقوق برابر

شما اینجا هستید

بینش و انگیزه

اگرچه برده‌داری در اواخر قرن نوزدهم در آمریکا ملغی شد، ولی نژادپرستی نهادینه شده تا ده‌ها سال بعد ادامه داشت و سیاهان مورد ستم بودند. تا نیمه قرن بیستم سیاهان مجبور بودند از مکان‌های عمومی و مدارس جداگانه استفاده کنند و البته بهترین‌ها در انحصار سفیدپوستان بود. آنها به طور معمول از تبعیض در استخدام و مسکن رنج می‌بردند و حتی توسط بعضی سفیدپوستان مورد آزار قرار گرفته و نمی‌توانستند از حق رای خود به طور کامل استفاده کنند.

فعالین حقوق مدنی، ده‌ها سال برای برابری شهروندان آمریکایی مبارزه کردند و پیروزی‌های چشم‌گیری نیز به دست آوردند که از جمله آنها رای دادگاه عالی آمریکا در سال ۱۹۵۴ در مورد پرونده معروف «براون علیه شورای آموزش» بود که جداسازی دانش‌آموزان سیاه و سفید را مخالف قانون اساسی تشخیص داد.1 اگرچه این پیروزی‌ها نتوانست تبعیضی را که جامعه آمریکا گرفتار آن بود از بین ببرد، ولی شرایطی را به وجود آورد که در آن امکان برابری حقیقی سیاه و سفید در آمریکا دیده می‌شد. در چنین شرایطی مارتین لوتر کینگ به جنبش مبارزه برای احقاق حقوق مدنی سیاه‌پوستان آمریکا پیوست.

اهداف و مقاصد

دکتر مارتین لوتر کینگ کشیش باپتیست آموزش‌دیده‌ای بود که می‌کوشید تا سطح آگاهی عمومی در مورد نژادپرستی را بالا برده و از این راه به تبعیض نژادی و جداسازی نژادی در ایالات متحده پایان دهد. در حالی که هدف اصلی او برابری نژادی بود، وی در ابتدا هدف‌های کوچک‌تری را انتخاب کرد و مبارزات ریشه‌ای محلی برای برابری حقوق آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار را سازمان داد. در سال ۱۹۵۵ او فعالانه در نخستین مبارزه مهم برای حقوق مدنی در مونتگمری آلاباما شرکت کرد. جایی که جداسازی نژادی در اتوبوس‌ها وجود داشت.

در یکی از رویدادها، رزا پارکس - یک زن آمریکایی آفریقایی‌تبار - که حاضر نشده بود جایش را در وسط اتوبوس به مرد سفیدپوستی بدهد، به جرم نافرمانی مدنی بازداشت شد. 2

بازداشت پارکس، تاکتیکی هماهنگ‌شده برای سازمان‌دهی یک جنبش ریشه‌ای بود که موفق شد اتوبوسرانی مونتگمری را بایکوت نماید. لوتر کینگ، پارکس را به خاطر اعتبار خوب در جامعه سیاهان و وضعیت شغل و تاهل او به عنوان چهرۀ اصلی این مبارزه برگزیده بود. پیش‌تر در همان سال «کلودت کلوین» دختر جوان سیاه‌پوست ۱۵ ساله‌ای به همین جرم بازداشت شده بود ولی کینگ و همرزمان حقوق مدنی‌اش او را چهره موثری برای مبارزه حقوق مدنی تشخیص ندادند. رزا پارکس چهره‌ای بود که کینگ می‌خواست او را به عنوان نماد مبارزه مدنی به دنیا نشان دهد و این تاکتیکی بسیار حیاتی برای مبارزات محلی بود.3

زندانی بودن پارکس به عنوان قربانی تبعیض نژادی، کینگ را قادر ساخت که عکس‌العمل بسیار مناسبی را در سراسر جامعه گسترش دهد. او جامعه آفریقایی‌تباران آمریکا را بسیج کرد که حمل و نقل عمومی مونتگمری را بایکوت نموده و خواستار برابری نژادی در سیستم حمل ونقل عمومی شوند.

پس از یک سال بایکوت، دادگاه منطقه‌ای ایالت متحده آمریکا، در پرونده «برودر علیه گیل» جداسازی نژادی در اتوبوس‌های مونتگمری را منع کرد.4 از بسیاری جهات، بایکوت اتوبوسرانی مونتگمری سبب خیزش جنبشی ملی برای از بین بردن تبعیض نژادی شد. کینگ این جنبش را رهبری می‌کرد.

موفقیت مبارزه در مونتگمری، سبب شد که کینگ و همرزمان آمریکایی آفریقایی‌تبارش برای حقوق مدنی، در سال ۱۹۵۷، «کنفرانس رهبری مسیحی‌های جنوب» را تشکیل دهند که هدف آن، استفاده از ارزش‌های اخلاقی و قدرت سازمان‌دهی کلیساهای جنوب، به منظور اصلاحات در حقوق مدنی، با بهره‌گیری از شیوه مبارزات بدون خشونت بود. کینگ به عنوان رهبر «کنفرانس مسیحی‌های جنوب» دست به سازمان‌دهی مبارزات محلی برای از بین بردن جداسازی در ایالات جنوبی مثل آلاباما، جورجیا، فلوریدا و شهرهای جنوبی مانند آلبانی، بیرمنگام و سنت آگوستین زد که آیینه تمام‌نمایی از مبارزات مونتگمری بود. در هر کدام از این شهرها، کینگ و کنفرانس مسیحی‌ها دنبال هدف‌های مشخصی بودند: مبارزه با جداسازی نژادی در مکان‌های ویژه، مانند رستوران‌ها، اتوبوس‌ها، مدارس و فروشگاه‌ها. علی‌رغم قدرت غیر قابل مقایسه پلیس و مقامات محلی که سال‌ها سیاست‌های جداسازی نژادی را نهادینه کرده بودند، تاکتیک‌های بدون خشونت کینگ در فعالیت‌های مدنی سبب شد که مسئله جداسازی نژادی در سطح ملی مطرح شود.5

جلب توجه همگانی به مسئله جداسازی نژادی، سبب شد که کینگ اصلی‌ترین سازمان‌دهنده آکسیون معروف به «شش بزرگ» در راهپیمایی معروف ۱۹۶۳ واشنگتن شود. کینگ و دوستانش دراین آکسیون، خواستار عدالت اقتصادی برای همه آمریکایی‌ها شدند. این راهپیمایی فرصت بزرگی برای آنها بود تا نگرانی ونارضایتی‌های خود را در پایتخت به نمایش بگذارند. این امر در سخنرانی معروف کینگ، «من رویایی دارم» نمود کاملی یافته است. راهپیمایی واشنگتن نه تنها به تصویب قوانین مهمی در زمینه حقوق مدنی انجامید بلکه به او فرصت داد به مسائل دیگر حقوق بشری، مانند فقر و حقوق کارگران نیز بپردازد.

رهبری

کینگ، متولد ۱۹۲۹ در شهر آتلانتا از ایالت جورجیا بود. او در ایالتی رشد کرد که سخت گرفتار جداسازی نژادی بود. او تحصیلات سکولار و همچنین تحصیلات مذهبی داشت و در سال ۱۹۵۵ دکترای خود را در رشته الهیات از دانشگاه بوستون گرفت.6 در سال ۱۹۵۴، اندکی پس از آنکه به عنوان کشیش کلیسای باپتیست در خیابان دکستر در مونتگمری آلاباما مشغول به کار شود، بواسطۀ مبارزه مدنی در مونتگمری، در کانون جنبش فعالین حقوق مدنی قرار گرفت.7

پس از موفقیت در لغو قوانین جداسازی نژادی وسایل نقلیه عمومی در مونتگمری، کینگ به دنبال تشکیل سازمان فراگیری بود که به مسئله جداسازی نژادی در سایر ایالات آمریکا نیز بپردازد. در اوایل سال ۱۹۵۷، کینگ شصت تن از رهبران سیاه‌پوست کلیساهای آمریکا را دعوت کرد تا مبارزات بیشتری را برای از بین بردن جداسازی نژادی به بحث بگذارند. در جریان این مذاکرات «کنفرانس رهبری مسیحی‌های جنوب» خلق شد و کینگ رهبری آن را تا سال ۱۹۶۸، زمانی که ترور شد به عهده داشت. کینگ از این سازمان ملی، برای تعمیق مبارزات ملی و محلی به منظور از بین بردن نژادپرستی سیستماتیک در تمام ایالات متحده بهره برد.8

«کنفرانس رهبری مسیحی‌های جنوب» با دیگر گروه‌های مبارز مدنی مانند «انجمن ملی تعالی رنگین‌پوستان» تفاوت داشت. این سازمان به صورت تشکیلات ملی فراگیری تاسیس شده بود که شاخه‌های محلی نداشت و به این ترتیب به آنها امکان می‌داد درمحدوده گسترده‌تری بتوانند آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار را در مبارزات حقوق مدنی درگیر کنند و از طریق روش‌های مسالمت‌آمیز مانند بایکوت و تحصن به مبارزه ادامه دهند.

رهبری کینگ، او را به صورت چهره اصلی مبارزات حقوق مدنی دربین عموم مردم شناسانده بود و به همین دلیل مواظب بود که وجهه خود را برای اکثریت سفیدپوست آمریکا حفظ نموده و خود را برای آنها قابل قبول سازد. برعکس مالکوم ایکس، چهره اصلی «ملت اسلام» که با مبارزه مسلحانه و افتراق در دنیا شناخته می‌شد. کینگ با این روش‌ها به شدت مخالف بود و سعی می‌کرد تصور عموم از خود را به صورت یک میانه‌رو و نه یک رادیکال تندرو نشان دهد.

از بسیاری جهات این میانه‌روی سبب شد که او بتواند تعداد زیادی از سفیدپوستان را نیز به خدمت مبارزه درآورده و آنها را به جنبش ملحق سازد. کینگ نه تنها به صورت سمبل امید برای سیاهان که برای سفیدپوستان ترقی‌خواه نیز درآمده بود. او همچنین کوشش می‌کرد جنبش مقاومت مدنی، متحد باقی بماند و در زمانی که آمریکایی‌ها به نحو فزاینده‌ای به آزادی و برابری علاقه‌مند بودند، سعی می‌کرد بین گروه‌های مختلف فعالین، پل ارتباطی بزند. از بیم آنکه مبادا جنبش دچار انشعاب شود، او هرگز ابراز وابستگی به گروه خاصی نکرد. وی مخصوصا در پشت صحنه سعی می‌کرد که رهبران سیاه را وادار به کار کردن با هم کند. رهبرانی که در شرایط عادی حاضر به همکاری با هم نبودند.9

در مقام یک رهبر مدنی و مدافع حقوق بشر، کینگ به شدت از نوشته‌ها و کنش‌های گاندی الهام گرفت و چون رابطه قوی با گاندی حس می‌کرد، در سال ۱۹۵۹ به هند سفر کرد و به گفته او این سفر عمیقا بر درک او از مقاومت مدنی، اثر گذاشت. کینگ توضیح می‌دهد «از زمانی که در هند بودم بیشتر متقاعد شدم که روش مقاومت بدون خشونت، کارآمدترین سلاح در دست مردم تحت ستم، برای رسیدن به عدالت و کرامت انسانی است»10 کینگ به روش بدون خشونت در مقاومت مدنی باور داشت و بیشتر اطرافیان او، کسانی مانند «بایارد راستین» بودند که آموزه‌های گاندی را مطالعه کرده و می‌توانستند این آموزه‌ها را در جریان فعالیت‌ها به خدمت گیرند.11

فضای مدنی

کینگ و همرزمان حقوق مدنی‌اش با مخالفت بی‌رحمانه مقامات محلی، نیروی پلیس در شهرهای جنوبی، مخالفین حقوق مدنی و سفیدپوستان طرفدار برتری نژادی، مانند کوکلس کلان‌ها، روبرو بودند. طرفداران حقوق مدنی متناوبا بازداشت و زندانی می‌شدند.

«کینگ سی بار برای فعالیت‌های حقوق مدنی بازداشت شد».12نیروهای پلیس شهرهای جنوبی، کم‌ترین تردیدی در اعمال خشونت علیه معترضین نداشتند و حتی بعضی از پلیس‌های آلاباما با کوکلس کلان‌ها همکاری می‌کردند و اجازه می‌دادند اوباشان شریر به «سواران آزادی» حمله کنند. علاوه بر آن، کوکلس کلان‌ها خانه‌های فعالین حقوق مدنی از جمله کینگ را بمب‌گذاری کردند و فعالینی مانند «مدگار اورس» را به قتل رساندند. این کنش‌های بی‌رحمانه، حمایت بیشتری برای جنبش مقاومت مدنی به همراه آورد زیرا افکار عمومی را برانگیخت و سفیدهایی که قبلا نسبت به وضعیت سیاهان بی‌تفاوت بودند به پشتیبانی آنها برخاستند.

علاوه بر تهدید این گروه‌ها، کینگ دائما توسط ماموران اف.بی.آی تحت نظر بود تا بلکه بتوانند رابطه‌ای بین او و کمونیست‌ها پیدا کنند.13 به این دلیل که کینگ رهبری کاریزماتیک بود و می‌توانست سیاهان را بسیج کند، اف.بی.آی کینگ را تهدیدی برای حفظ شرایط موجود می‌دانست و برای اینکه او را وادار به سکوت کند، وی را تهدید به افشاگری روابط او با زنان دیگر کرد.14 ولی کینگ تسلیم این فشارها نشد تا به اعتبار خود لطمه نزند.

گرچه بسیاری از دولت‌های ایالات، موضعی خصمانه نسبت به جنبش حقوق مدنی داشتند، اما فضای مدنی در ایالات متحده نسبت به جنبش مدنی از بسیاری جهات مساعد بود. اصلاحیه  قانون اساسی آمریکا در دوران بعد از برده‌داری، چهارچوبی قانونی برای برابری همه به وجود آورده بود که در عمل اجرا نشد. طبیعت دموکراتیک جامعه آمریکا به کینگ و پیروانش امکان آزادی اجتماعات را میداد. بر خلاف رسانه‌های مخالف ایالات جنوبی که تمایلی به دادن تریبون به کینگ برای گسترش افکارش نداشتند، رسانه‌های ملی از اهداف او طرفداری می‌کردند.15

پیام و مخاطب

از زمان برگزاری نخستین مبارزه برای حقوق مدنی در مونتگمری آلاباما در سال ۱۹۵۵، کینگ همواره بر برابری همه نژادها، چه در اتوبوسی در آلاباما، چه در رستورانی در جورجیا و چه در غرفه رای‌گیری در می‌سی‌سی‌پی تاکید داشت. علاوه بر آن، صرف نظر از موضوع و مکان، کینگ تمام تلاش خود را معطوف به جا انداختن روش‌های مبارزات بدون خشونت، از جمله بایکوت اقتصادی در سطح شهر، تحصن، سخنرانی و راهپیمایی‌های عمومی کرد. علاوه بر تاکتیک‌های بسیج توده‌ها، کینگ از کاریزما و تبحر خود در سخنرانی برای مبارزه با جداسازی نژادی هم بهره فراوان گرفت. سخنرانی معروف او «رویایی دارم» که در سال ۱۹۶۳ در راهپیمایی واشنگتن ایراد شد، به عنوان یکی از بهترین سخنرانی‌ها در تاریخ آمریکا باقی ماند.

کینگ ماهرانه پیامش را با توجه به مخاطبین طراحی می‌کرد. به عنوان یک متحد در جنبش «بشارت برای عدالت اجتماعی» بنا بر شرایط، می‌توانست خشن، روان، فاضل، سخنور، عامی و حتی شهوت ران (بدون اینکه واقعا باشد)، دمدمی مزاج و یا ریاکار باشد.16 «جاناتان ریدر» یکی از بیوگرافی‌نویسان بی‌شمار کینگ می‌گوید «او توانایی مانور غیرمعمولی بین مفاهیمی چون سیاه و سفید و سایر هویت‌ها دارد و می‌تواند به راحتی با مخاطبین همدلی کند. می‌کوشد بنا بر طبع مخاطبین صحبت کند و خط بین آنها را حتی از نظر اعتقادی کم‌رنگ‌تر سازد».17

کینگ در مونتگمری، واکنش‌های لازم علیه زندانی کردن غیرقانونی رزا پارکس را سازمان داد. کینگ بایکوت تمام وسایل نقلیه عمومی در سطح شهر را رهبری کرد. تا زمان اصلاح قوانین تحقیرآمیز، سیاهان سوار شدن اتوبوس‌ها را تحریم کردند. درخواست‌های بایکوت‌کنندگان بسیار معتدل بود. آنها حتی در خواست لغو جداسازی را نکردند و تنها خواستار رفتاری مودبانه در اتوبوس‌ها و نیز استخدام رانندگان سیاه‌پوست برای مسیرهایی که عمدتا مسافران آن را سیاهان تشکیل می‌دادند، شدند. دیگر خواسته آنها، رعایت حق تقدم برای سرویس دادن بود ولی خواستار تغییر در اختصاص دادن صندلی‌های جلو برای سفیدپوستان و صندلی‌های عقب برای سیاه‌پوستان نشدند.18بایکوت با حمایت شدید جامعه سیاهان روبرو شد و به دلیل آنکه اکثریت مسافران حمل و نقل عمومی را سیاهان تشکیل می‌دادند، درآمد سرویس اتوبوسرانی به شدت کاهش یافت. بایکوت‌کنندگان با جریمه، بازداشت و حملات فیزیکی روبرو شدند اما سرانجام درسیزدهم نوامبر ۱۹۵۶، دادگاه فدرال آمریکا، قوانین جداسای نژادها در اتوبوس‌ها را خلاف قانون اساسی تشخیص داد و سرانجام بایکوت اتوبوس‌ها در مونتگمری آلاباما پس از یک سال به پایان رسید.19

هشت سال بعد در مارس ۱۹۶۳، کینگ و «کنفرانس رهبری مسیحی‌های جنوب» مبارزه‌ای برای پایان دادن به جداسازی در بیرمنگام آلاباما سازمان دادند و امیدوار بودند که نتایج مونتگمری را تکرار کنند. در این مبارزه کینگ به جای تمرکز به موضوعاتی مشخص مانند حمل و نقل عمومی، خواستار پایان دادن به سیاست‌های اقتصادی در بیرمنگام شد. به دلیل آنکه این سیاست‌ها، جداسازی نژادی و تبعیض علیه آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار را ترویج می‌کردند. کینگ می‌دانست که برای این مبارزه، کنش‌های مدنی شدیدی مورد نیاز است و به همین دلیل، مبارزه بیرمنگام را تهاجمی‌تر از مبارزات قبلی، سازمان داد. این مبارزه بعدا به نام «پروژه سی» خوانده شد. کینگ و همرزمانش در فعالیت‌های مدنی اقدام به بایکوت اقتصادی کسب و کارهایی کردند که نژادهای دیگر را استخدام نمی‌کردند و جداسازی در تاسیسات خود را پایان نداده بودند. هم‌زمان در سطح شهر، اقدام به یک سری راهپیمایی و تحصن صلح‌جویانه در کتابخانه‌ها و رستوران‌هایی نموده که می‌دانستند منجر به بازداشت فعالین حقوق مدنی خواهد شد. کینگ این استراتژی را اینگونه توضیح داد «هدف از کنش‌های مستقیم این است که آنچنان شرایط را بحرانی کنیم تا آنها ناچار شده و درهای مذاکره را بگشایند.»20

پلیس بیرمنگام در واکنش به اعتراضات، نه تنها تعداد زیادی از فعالین بدون خشونت را بازداشت کرد بلکه با باتوم، سگ و ماشین‌های آب‌پاش نیز حمله نمود. کینگ که در مراحل مقدماتی «پروژه سی» بازداشت شده بود، فرصت مناسبی به دست آورد تا در زندان نوشته معروف «نامه‌ای از زندان بیرمنگام» را بنویسد. در این نامه او عنوان می‌کند که به حقوق مدنی واقعی، نمی‌توان بدون کنش‌های مستقیم بدون خشونت و نافرمانی مدنی دست یافت. همچنین می‌نویسد «بی‌عدالتی در هر کجا باشد، تهدیدی برای عدالت در جاهای دیگر است» و این توصیه را مطرح می‌کند که «هر کسی مسئولیت اخلاقی دارد که قوانین ناعادلانه را رعایت نکند.»21 این نامه که بعدها در نشریه‌ها و کتاب‌های مختلف انتشار یافت، از بهترین نمونه آثار نوشته شده توسط فعالین مدنی در تاریخ آمریکا است. نامه و «پروژه سی» سبب شدند که تا پایان بهار ۱۹۶۳ دست آوردهای مهمی در بیرمنگام حاصل شود، بسیاری از تبعیضات در بیرمنگام از بین رفت و جداسازی نژادی در شهر، به نحو مشخصی کاهش پیدا کرد.22

چند ماه پس از پایان کمپین بیرمنگام، کینگ به طور جدی مشغول سازمان‌دهی راهپیمایی تاریخی ۲۸  اوت واشنگتن، برای اشتغال و آزادی شد. هدف سازمان‌دهندگان برجسته کردن وضعیت آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار در جنوب بود. اگرچه برای آنکه جمعیت بیشتری را جذب کنند، آن را تحت عنوان حقوق مدنی و سازمان‌های کارگری و مذهبی سازمان دادند و دامنه پیام را از حقوق مدنی سیاهان گسترده‌تر کرده و مسائل کارگری جهانی را نیز در آن گنجاندند. راهپیمایی به نوعی هویت خود را پیدا کرد و نقطه اوج آن تجمع ۲۵۰ هزار نفر در مقابل بنای یادبود لینکلن بود که سخنرانی اصلی آن را کینگ به عهده داشت. کینگ با الهام از انجیل و بیانیه استقلال امریکا امید خود را برای هماهنگی نژادها و نوید برابری در ایالات متحده بازگو کرد. «رویایی دارم که روزی این مملکت به پا خواهد خواست و بر مبنای اعتقادات واقعی خود خواهد زیست. ما این حقایق را بدیهی می‌دانیم که همه مردم یکسان خلق شده‌اند. اکنون زمان آن است که مملکت خود را از شن‌های روان بی‌عدالتی نژادی بیرون بکشیم و به صخره‌های استوار برادری ببریم. اکنون زمان آن است که عدالت را به صورت واقعیتی برای همه فرزندان خدا در بیاوریم.»23

سخنرانی کینگ با کف زدن و تحسین بیش از انتظار جمعیت حاضر روبرو شد. آمریکایی‌ها در سراسر کشور نیز از این سخنرانی استقبال کردند. موفقیت این راهپیمایی سبب شد که قوانین مهمی در مورد حقوق مدنی تصویب گردد. مانند قانون حقوق مدنی در سال ۱۹۶۴ و قانون حق رای ملی در سال ۱۹۶۵ که قانونا به جداسازی در سراسر کشور پایان داد. در حالی که تصویب قانون مدنی، رویای کینگ را به واقعیت نزدیک‎تر کرده بود، هنوز برای پیاده‌سازی آنها در سطح جامعه کارهای زیادی باید انجام می‌شد. کینگ سه سال بعد را به نحو خستگی‌ناپذیری، صرف رسیدن به این هدف کرد. کینگ به خاطر تلاش‌های فوق‌العاده خود برای لغو تبعیض نژادی، جایزه صلح نوبل را به دست آورد و برای سال‌های ۱۹۶۳ و ۱۹۶۴ به عنوان مرد سال مجله تایم برگزیده شد. پس از مرگش، مدال افتخار رئیس‌جمهوری در سال ۱۹۷۷ و مدال طلای کنگره در سال ۲۰۰۴ به او تعلق گرفت. یک روز از سال به نام مارتین لوتر کینگ نام‌گذاری شده و آن روز تعطیل ملی می‌باشد. او جوایز بی‌شمار و معتبر ملی و بین‌المللی را نیز کسب نموده است.

فعالیت‌های فراگستر

کینگ با دقت پیام و نقش خود را شکل می‌داد تا بتواند حمایت سازمان‌هایی را در داخل آمریکا به دست آورد که در غیر این صورت از او حمایت نمی‌کردند.

او اغلب از نکات فرهنگی که برای مخاطبین آشنا بود به عنوان مرجع استفاده می‌کرد و فرقی نمی‌کرد که مخاطبین سیاه، سفید، سکولار و یا مذهبی باشند.24 به عنوان مثال در کنگره یهودیان آمریکا، گفت «مردم مرا، با زنجیر به اینجا آوردند، مردم شما، از زنجیرهایی که در اروپا برایشان ساختند فرار کردند. اتحاد ما ناشی از قرن‌ها مبارزه مشترک است. نه تنها برای این که خودمان را از شر بردگی خلاص کنیم بلکه ظلم و ستم به مردم را نیز ناممکن سازیم.»25

کینگ برای به ‌دست آوردن حمایت مورد نیاز در بعضی موارد، مجبور بود که مصالحه کند. او در جریان راهپیمایی واشنگتن، نقش مهمی در کم‌رنگ‌تر کردن انتقاد از دولت داشت.26 راهپیمایی اصلا برای محکوم کردن دولت فدرال به علت شکست در درک نیازها و نگرانی‌های سیاهان، سازمان داده شده بود ولی به درخواست جان کندی، کینگ، دیگر سازمان‌دهندگان را متقاعد کرد، کمتر تهاجمی عمل کنند.27 این تغییر لحن، سبب انتقاد بعضی، ازجمله «مالکوم ایکس» شد که ضمن رد این مراسم از آن به عنوان «مضحکه در واشنگتن» نام برد.28 ولی این امر روابط فعالین با دولت را بهبود بخشید و سریعا به تغییرات اساسی انجامید.29

در چهارم آوریل ۱۹۶۸، کینگ زمانی که در بالکن هتل خود در ممفیس تنسی ایستاده بود، ترور شد. سفر او برای حمایت از حقوق کارگران سیاه‌پوست بخش بهداشت بود. مرگ او منجر به آشوب و ناآرامی در سراسر کشور شد اما جنبش حقوق مدنی از خط خارج نشد و کماکان به مبارزه برای برابری سیاهان ادامه داد. ده‌ها سال پس از ترور کینگ، فعالین مدنی، برای پایان دادن به تبعیض نژادی در آمریکا مبارزه کردند. کار آنها بر مبنای میراث ارزنده کینگ و عمدتا به روش بدون خشونت بود و علی‌رغم مخالفت بی‌رحمانه، توانستند قوانین تبعیض‌آمیز را از بین برده و کشوری بسازند که بر برابری و عدالت بنا شده باشد.

خبرها و مقاله ها

" جنبش حقوق مدنی آمریکائی های آفریقائی تبار (1968 -1955 ) ویکی پدیا 25 مارچ 2010

دیویس ،رونالد " آداب نژادی : آداب و رسوم نژادی و قواعد رفتار در آمریکای جیم کرو"

" هوم پیج " جنبش حقوق مدنی جان بازان 14 آپریل 2010

" هوم پیج" مارتین لوترکینگ جونیور، انستیتوی تحقیقات و آموزش 14 آپریل 2010

" رویائی دارم" سخنوری در آمریکا" 14 آپریل 2010

" من سرزمین موعود را دیده ام" تایم اول ژانویه 2006

لینگ پیتر جی " روش رهبری مارتین لوترکینگ تاریخ بی بی سی 1 آپریل 2003

" مارتین لوترکینگ جونیور" ویکی پدیا 13 مارچ 2010

 

کتاب ها

برنز، استوارت. سپیده دم آزادی : بایکوت اتوبوس مونتگمری. آمریکا . دانشگاه کارولینای

شمالی 1997

فریدمن راسل . رهروان آزادی. داستان بایکوت اتوبوس مونتگمری آمریکا هالیدی هاوس

2006

نوجیم، مایکل جی." گاندی و کینگ: قدرت مقاومت بی خشونت" وست پورت سی.تی. پریجر 2004

شریل فیبس." بایکوت اتوبوس مونتگمری: تاریخچه و راهنمای مرجع" سانتا باربارا ای بی سی 2009

ریدر جاناتان" کلام پروردگار با من است: عمل کرد درست مارتین لوتر کینگ" کمبریج . هارواردپرس 2008  

ویدیوها

مارتین لوتر کینگ " رویائی دارم" یوتیوب

مرگ مارتین لوترکینگ ،اعلام رابرت کندی درایندیانا یوتیوب

پانوشت

1-"براون علیه هیئت آموزش:درباره پرونده"بنیاد براون 11 آپریل 2004

2-والش فرانک (2003)بایکوت اتوبوس در مونتگمری گارث استیونس میلواکی ص 24

3-بارنز بروکس "از حاشیه نویسی تا شهرت درتاریخ حقوق مدنی"نیویورک تایمز 25 نوامبر 2009

4-کینگ مارتین لوتر،کلیبورن کارسون،رالف لوکر،پنی.ای.راسل(1992)نوشته های مارتین لوتر کینگ نشریه دانشگاه کالیفرنیا ص9

5-ماربل مانینگ،لیت مولینگز (2000 ) "نگذارید کسی ما را بازی دهد، صدا های مقاومت اصلاحات و تجدید : گلچینی از امریکائی های افریقائی تبار" رومن ولیتل فیلد ص 392 –

391

6- فردریک دولینگ (1986 ) دیدن سرزمین موعود ، چهره زائرانه مارتین لوتر کینگ نشریه دانشگاه مرسر . ص 150

7-لیندا فولر ( 2004)" روزهای ملی/ راه های ملی، جشن های تاریخی، سیاسی و مذهبی در دنیا" انتشارات گرین وود ص 314

8- ماربل

9- لینگ پیتر جی " روش رهبری مارتین لوتر کینگ " تاریخ بی بی سی 1 آپریل 2003

10- کینگ ص 136 – 135

11- همان

12- " بیو گرافی " مرکز کینگ

13- تیو هریس - اتان جی: تولی. جی پودا : ریچارد گید پادرز، سوزان روزنفلد. اف بی آی راهنمای مرجع جامع گروه انتشارات گرین وود 1999 ص 123

14- کتز، نیک ( 2005 )" روزهای قضاوت، لیندونت پیتر جانسون مارتین لوتر کینگ و قوانینی که آمریکا را تغییر داد "کتاب های هیتون می فین ص 247

15- کینگ : نامه ای از زندان بیرمنگام 45 سال بعد " مجله هارپر" آپریل 2008

16- نوهاس ، ریچارد، جان" یاد آوری های درست و غلط از مارتین لوتر کینگ " فرست

تینگ 2008

17- ریدر،جاناتان"کلام پروردگاربامن است:عملکرد درست مارتین لوتر کینگ کمبریج،نشریه هاروارد 2008

18-فریدمن،راسل." رهروان آزادی داستان بایکوت اتوبوس مونتگمری" آمریکا، هالیدی هاوس 2006

19- همان

20- گارو دیوید جی" حمل صلیب: مارتین لوتر کینگ و کنفرانس رهبری مسیحی های جنوب ( کلاسیک های جاودانه ) نیویورک کلاسیک های جاودانه هارپر چاپ 2004

21- " نامه ای از زندان بیرمنگام" بیتس نو 2001

22- هارل ، دیوید، ادوین: ادوین. اس. گاستاد. راندل . ام . میلر جان . لی بولز. راندل برنت وودز. سالی فورمن گریفین 2005 در سر زمین خوب . تاریخ مردم آمریکا جلد دوم انتشارات اردنانز ص 1055

23-مارتین لوتر کینگ " رویائی دارم" سخنوری در آمریکا 25 مارچ 2010

24- ریدر 290

25-کینگ مارتین لوتر. نوشته های مارتین لوتر کینگ جلد پنجم : نماد جنبش ژانویه 1957 دسامبر 1958 کلیبورن کارسون . سوزان کارمن. آدرین کلی ، ویرجینیا شاردن، کی ران تیلور. نشریه دانشگاه برکلی 2000 ص 407

26-شلزینگر ، آرتور ، مایر " دوره رابرت کندی " نیویورک هاوتون می فین . هرکورت  2002

27- همان

28- بوگز، گراس . لی" زندگی برای تغییر یک زندگی نامه " مینیا پولیس نشریه دانشگاه مینه سو تا 1998

29- همان

 

 

Learn More

News and Analysis

"African-American Civil Rights Movement (1955-1968)." Wikipedia. 25 March 2010.

Davis, Ronald L.F. "Racial Etiquette: The Racial Customs and Rules of Behavior in Jim Crow America."

"Home Page." Civil Rights Movement Veterans. 14 April 2010.

"Home Page." Martin Luther King, Jr. Research and Education Institute. 14 April 2010.

"I Have a Dream." American Rhetoric. 14 April 2010.

"I Have Seen the Promised Land." Time. 1 Jan 2006.

Ling, Peter J. "Martin Luther King's Style of Leadership." BBC History. 1 April 2003.

"Martin Luther King, Jr." Wikipedia. 13 March 2010.

Books

Burns, Stewart. Daybreak of Freedom: The Montgomery Bus Boycott. USA: University of North Carolina Press, 1997.

Branch, Taylor. At Canaan's Edge: America in the King Years 1965-68. New York: Simon & Schuster, 2006.

Branch, Taylor. Parting the Waters: America in the King Years 1954-63. New York: Simon & Schuster, 1988.

Branch, Taylor. Pillar of Fire: America in the King Years 1963-65. New York: Simon & Schuster, 1998.

Freedman, Russell. Freedom Walkers: The Story of the Montgomery Bus Boycott. USA: Holiday House, 2006.

Lawson, Steven F. Black Ballot: Voting Rights in the South, 1944-1969. Lanham: Lexington Books, 1999.

Nojeim, Michael J. Gandhi and King: The Power of Nonviolent Resistance. Westport, CT: Praeger Publishers, 2004. Print.

Phibbs, Cheryl. The Montgomery Bus Boycott: A History and Reference Guide. Santa Barbara: ABC-CLIO, 2009.

Rieder, Jonathan. The Word of the Lord is Upon Me: The Righteous Performance of Martin Luther King, Jr. Cambridge: Harvard Press, 2008.

Williams, Juan. Eyes on the Prize: America's Civil Rights Years, 1954-1965. New York: Penguin Books, 1988

Multimedia

"Martin Luther King: I Have a Dream." YouTube.

"Death of Martin Luther King, Jr. 1968 Announced by Robert F. Kennedy in Indiana." YouTube.

Footnotes
[1]"Brown vs. Board of Education: About the Case." Brown Foundation. 11 April 2004.
[2] Walsh, Frank (2003). The Montgomery Bus Boycott. Gareth Stevens: Milwaukee. p. 24.
[3]Barnes, Brooks. "From Footnote to Fame in Civil Rights History". The New York Times 25 Nov 2009.
[4] King, Jr., Martin Luther; Clayborne Carson; Peter Holloran; Ralph Luker; Penny A. Russell (1992). The Papers of Martin Luther King, Jr. University of California Press. p. 9.
[5] Marable, Manning; Leith Mullings (2000). Let Nobody Turn Us Around: Voices of Resistance, Reform, and Renewal: an African American Anthology. Rowman & Littlefield. pp. 391–392.
[6] Downing, Frederick L. (1986). To See the Promised Land: The Faith Pilgrimage of Martin Luther King, Jr. Mercer University Press. p. 150.
[7] Fuller, Linda K. (2004). National Days/National Ways: Historical, Political, And Religious Celebrations around the World. Greenwood Publishing Group. p. 314.
[8] Marable et al.
[9]Ling, Peter J. "Martin Luther King's Style of Leadership." BBC History. 1 April 2003.
[10] King et al. pp. 135–136.
[11] Ibid.
[12]"Biography." The King Center.
[13] Theoharis, Athan G.; Tony G. Poveda; Richard Gid Powers; Susan Rosenfeld. The FBI: A Comprehensive Reference Guide. Greenwood Publishing Group, 1999. p. 123.
[14] Kotz, Nick (2005). Judgment Days: Lyndon Baines Johnson, Martin Luther King, Jr., and the Laws that Changed America. Houghton Mifflin Books. p. 247.
[15]"King – Letter from a Birmingham Jail: 45 Years Later." Harper's Magazine. April 2008.
[16]Neuhaus, Richard John. "Remembering and Misremembering Martin Luther King, Jr." First Things. 2008.
[17]Rieder, Jonathan. The Word of the Lord is Upon Me: The Righteous Performance of Martin Luther King, Jr. Cambridge: Harvard Press, 2008. p. 2
[18]Freedman, Russell. Freedom Walkers: The Story of the Montgomery Bus Boycott. USA: Holiday House, 2006. p 54.
[19] Ibid.
[20] Garrow, David J. Bearing the Cross: Martin Luther King, Jr., and the Southern Christian Leadership Conference (Perennial Classics). New York: Harper Perennial Modern Classics, 2004. Print.
[21]"Letter from Birmingham Jail." Bates Now. 2001.
[22] Harrell, David Edwin; Edwin S. Gaustad; Randall M. Miller, John B. Boles; Randall Bennett Woods; Sally Foreman Griffith. Unto a Good Land: A History of the American People, Volume 2. Wm. B. Eerdmans Publishing, 2005. p. 1055.
[23]"Martin Luther King Jr. - I Have a Dream." American Rhetoric. 25 March 2010.
[24] Rieder, 290.
[25] King, Martin Luther, Jr. The Papers of Martin Luther King, Jr., Volume IV: Symbol of the Movement, January 1957 - December 1958. Ed. Clayborne Carson, Susan Carson, Adrienne Clay, Virginia Shadron, and Kieran Taylor. Berkeley: University of California Press, 2000, p. 407.
[26]Schlesinger, Arther Meier. Robert Kennedy and His Times. New York: Houghton Mifflin Harcourt, 2002.
[27] Ibid.
[28]Boggs, Grace Lee. Living for Change: An Autobiography. Minneapolis: University of Minnesota Press, 1998.
[29] Ibid.

آيا می‌دانستيد؟

زمانی افغانستان دارای آثار باستانی متعدد مربوط به دوران پیش از اسلام بود، اما طالبان و دیگر گروه‌های غارت‌گر بسیاری از این آثار زیبا را در مخاصمات وحشیانه‌ای که گریبان‌گیر کشور بود، نابود کردند. با این حال، برخی از افغان‌ها در جهت حفظ میراث کشور اقدام کردند. زمانی که ارتش شوروی در سال‌های ۸۹-۱۹۸۸ از افغانستان خارج شد و یک جنگ داخلی سخت در کشور سرگرفت، عمر خان مسعودی، از مسئولان موزه ملی افغانستان در جهت حفظ آثار باستانی از دست غارت‌گران وارد عمل شد. با دفن گنجینه طلای باختری و مجسمه‌های ساخته‌شده از عاج در زیر کاخ ریاست جمهوری و خیابان‌های کابل در سال ۱۹۸۹، وی نهایتا پس از چهارده سال بسیاری از این آثار گران‌بها را آسیب‌ندیده بیرون آورد و آن‌ها را را به حامد کرزی، رئیس‌جمهور وقت افغانستان عرضه داشت.
اگرچه زبان هندی رایج‌ترین زبان در هند است، بیش از ۷۸۰ زبان در سراسر شبه‌قاره هند وجود دارد. اما ۲۲۰ زبان در طول ۵۰ سال گذشته از آن‌جا که آخرین متکلمان آن‌ها درگذشته و کودکان آن‌ها را نیاموخته‌اند، از بین رفته‌اند. به دلیل این که زبان هندی و انگلیسی اغلب در آموزش و پرورش و توسعه مورد استفاده قرار می‌گیرند، انگیزه برای حفظ زبان‌های نادر کم است، و دنیای این زبان‌ها و فرهنگ آن‌ها در حال نابود شدن است. در واکنش به این روند، جنبشی برای حفظ میراث زبانی کشور در سراسر هند ظهور پیدا کرده است و کنش‌گران با استفاده از لغت‌نامه‌های سخن‌گوی آن‌لاین، ویدیوهای یوتیوب و رسانه‌های اجتماعی برای نجات این زبان‌ها از خطر انقراض تلاش می‌کنند.
در اواخر قرن نوزدهم میلادی، هزاران مهاجر از جنوب آسیا برای ساخت یک شبکه راه‌آهن در اوگاندا که در آن زمان تحت‌الحمایه بریتانیا بود، به شرق آفریقا رفتند. در طول قرن بعد، بسیاری از این کارگران و فرزندان آن‌ها در اقتصاد رو به رشد داخلی به مشاغلی پرسود دست یافتند. اما به قدرت رسیدن عیدی امین در سال ۱۹۷۱ برای آن‌ها مشکل‌آفرین شد. با سوءاستفاده از احساسات ملی‌گرایانه بومیان اوگاندا، وی مهاجران آسیای جنوبی را «زالو» نامید و همراه با تهدید به زندان، دستور به اخراج فوری آن‌ها داد. بریتانیا سعی کرد میانجی‌گری کند، اما در ‌‌نهایت ناچار به پذیرفتن حدود ۲۷ هزار پناهنده از اوگاندا شد که منجر به از بین رفتن جمعیت هندی و پاکستانی در اوگاندا گردید.
پیش از این که نخستین استعمارگران بریتانیایی در سال ۱۷۸۸ وارد خلیج بوتانی شوند، بیش از ۳۵۰ گروه مختلف از بومیان استرالیایی با زبان‌های بومی متعدد و طیف گسترده‌ای از آداب و رسوم فرهنگی در استرالیا وجود داشت. بیماری‌های واردشده از اروپا شمار جمعیت بومی را به شدت کاهش داد. آن‌هایی که جان سالم به در بردند، در بیش‌تر تاریخ استرالیا قانونا به حاشیه رانده شدند و قانون اساسی سال ۱۹۰۱ استرالیا حقوق شهروندی را برای آن‌ها به رسمیت نشناخت. تا این که نهایتا در سال ۱۹۶۲، اصلاحات حقوقی به بومیان استرالیایی که تعدادشان رو به کاهش بود، حق رای اعطا کرد.
اگرچه زبان هندی رایج‌ترین زبان در هند است، بیش از ۷۸۰ زبان در سراسر شبه‌قاره هند وجود دارد. اما ۲۲۰ زبان در طول ۵۰ سال گذشته از آن‌جا که آخرین متکلمان آن‌ها درگذشته و کودکان آن‌ها را نیاموخته‌اند، از بین رفته‌اند. به دلیل این که زبان هندی و انگلیسی اغلب در آموزش و پرورش و توسعه مورد استفاده قرار می‌گیرند، انگیزه برای حفظ زبان‌های نادر کم است، و دنیای این زبان‌ها و فرهنگ آن‌ها در حال نابود شدن است. در واکنش به این روند، جنبشی برای حفظ میراث زبانی کشور در سراسر هند ظهور پیدا کرده است و کنش‌گران با استفاده از لغت‌نامه‌های سخن‌گوی آن‌لاین، ویدیوهای یوتیوب و رسانه‌های اجتماعی برای نجات این زبان‌ها از خطر انقراض تلاش می‌کنند.
در سال ۱۹۲۰، هنری فورد، صنعت‌گر یهودستیز، گزیده‌هایی از پروتکل‌های بزرگان یهود را به عنوان بخشی از یک سری سرمقالات موهن و تحقیرآمیز در روزنامه خصوصی خود، دیربورن ایندیپندنت، منتشر کرد. عموم مردم علاقه‌ای بدان نشان ندادند، و روزنامه نیویورک تایمز پروتکل‌ها را به عنوان «عجیب‌ترین ملغمه‌ای از ایده‌های احمقانه که تاکنون به مطبوعات راه یافته» محکوم کرد. با این حال، انتشار پروتکل توسط فورد به گسترش افکار یهودستیزانه در آمریکای مدرن کمک کرد، و پروپاگاندای فورد بعد‌ها توسط گوبلز و هیتلر مورد ستایش قرار گرفت.
در بهار سال ۱۹۹۴، شبه‌نظامیان هوتو حدود یک میلیون نفر از مردم رواندا و عمدتا از قوم توتسی را به قتل رساندند. اما تفکیک قومی شدید میان توتسی‌ها، و اکثریت هوتو‌، یک پدیده جدید است؛ اصولا در آغاز اصطلاح «توتسی» به مردم دامدار ثروتمند اطلاق می‌شد، در حالی که «هوتو»‌ها کشاورز بودند. با ظهور حکومت استعماری بلژیک، مردم رواندا مجبور شدند که کارت‌های شناسایی که روی آن قومیت آن‌ها ذکر شده بود، همراه داشته باشند. این اقدام و نیز ممنوعیت هوتو‌ها در دسترسی به آموزش عالی و تبعیض‌های دیگر زمینه‌ساز وقوع نسل‌کشی شد.
ولتر، از بزرگ‌ترین متفکران عصر روشن‌گری، علی‌رغم انتقاد شدید از مذهب سازمان‌یافته، از مدافعان قاطع رواداری مذهبی بود. معروف‌ترین نمونه دفاع وی با یک تراژدی شروع شد. در اکتبر ۱۷۶۱، جسد مارک‌آنتوان کالاس، مرد جوانی از یک خانواده پروتستان در فرانسه کاتولیک، در مغازه پدرش در تولوز پیدا شد که به احتمال زیاد با خودکشی به زندگی خود پایان داده بود. افکار عمومی به سرعت متوجه ژان، پدر او، به عنوان متهم اصلی شد؛ باور بر این بود که وی برای جلوگیری از گرویدن مارک‌آنتوان به مذهب کاتولیک، او را به قتل رسانده است. ژان بار‌ها به طور غیرانسانی مورد شکنجه قرار گرفت و در ‌‌نهایت اعدام شد. ولتر که از بی‌عدالتی آشکار این پرونده به خشم درآمده بود، توانست حکم عفو پس از مرگ ژان را بگیرد، و رساله معروف خود در مورد رواداری مذهبی را به رشته تحریر درآورد.
بهاییان ایران از زمان تاسیس این مذهب در اواسط قرن نوزدهم میلادی مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند. این آزار و اذیت پس از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ به شدت افزایش یافت، و تا به امروز ادامه دارد. با حدود ۳۰۰ هزار پیرو، بهاییان بزر‌گ‌ترین گروه مذهبی غیرمسلمان در ایران را تشکیل می‌دهند، اما جزء اقلیت‌های مذهبی به‌رسمیت‌شناخته‌شده در قانون اساسی کشور نیستند و در نتیجه مشمول حمایت‌های مقرر در آن نمی‌شوند. امروزه بهاییان مرتبا مورد ارعاب، بازداشت خودسرانه، تخریب اموال، محرومیت از اشتغال و دسترسی به آموزش عالی قرار می‌گیرند. رهبران آیین بهایی در ایران هم‌چنان در زندان به سر می‌برند.
در اوایل قرن بیستم میلادی، گروه کو کلاکس کلان مسئول مرگ هزاران نفر از آمریکایی‌های آفریقایی‌تبار بود، و نمادهای آن -مانند صلیب سوزان- القاگر وحشت و ترس در سراسر کشور بود. اما در سال ۱۹۴۶، ضربه قابل توجهی توسط یک شهروند به کلان وارد شد. استتسون کندی، نویسنده و فعال مدنی، با نفوذ به این گروه طی چند ماه توانست اطلاعات مهمی در مورد آیین‌های محرمانه و کلمات رمزی آن جمع کند؛ کندی اطلاعات خود را با نویسندگان یک برنامه رادیویی، سوپرمن، به اشتراک گذاشت که منجر به پخش «قبیله صلیب آتشین» شد و در طول دو هفته اسرار محرمانه کلان را افشا کرد. با کم‌ارزش و تحقیر کردن کلان، این برنامه ابهت و جذبه آن را از بین برد. با گذشت زمان، این گروه به سرعت رو به زوال گذاشت و امروزه دارای تنها چند هزار عضو فعال است.
در تلاشی برای تحول اجباری اتحاد جماهیر شوروی به یک بهشت سوسیالیستی، حزب کمونیست حذف دین را به عنوان یک ضرورت ایدئولوژیک اعلام کرد. اگرچه کلیسای ارتدوکس عمیقا درآمیخته در جامعه روسیه قبل از انقلاب بود، حکومت اظهار عقیده به صورت عمومی را ممنوع اعلام کرد، صد‌ها مکان عبادت را تخریب کرد، و صد‌ها کشیش را اعدام کرد. با این حال، ایمان به مذهب ارتدوکس در روسیه ریشه‌دار باقی ماند – زمانی که نظام کمونیسم در اواخر دهه ۱۹۸۰ و اوایل دهه ۹۰ از هم فروپاشید، میلیون‌ها نفر غسل تعمید داده شدند و هزاران نفر به عنوان کشیش منصوب شدند. علی‌رغم تلاش برای حذف دین، امروزه اکثریت روس‌ها خود را مسیحی ارتدوکس می‌دانند.
در سال ۲۰۱۲، بخشی از اکثریت بودایی کشور، اقلیت مسلمانان برمه را به توطئه برای تسلط بر کشور متهم کردند و در نتیجه آن، محیط آن‌لاین شاهد اشاعه گسترده سخنان نفرت‌انگیز توسط کاربران برمه‌ای فیسبوک بود. با سخنان تند و اهانت‌آمیز آن‌لاین که به آتش اختلافات دنیای واقعی دامن می‌زد، جنبش پانزاگار برای مبارزه با این روند تشکیل شد. پانزارگار به معنای «صحبت گل» در فارسی است، و این جنبش با طراحی یک سری استیکرهای فیسبوکی «صحبت گل» برای ارسال ذیل مطالب توهین‌آمیز وارد عمل شد. این استیکر‌ها کارتونی و شاد هستند و در پی تشنج‌زدایی از بحث‌ها و استدلال‌های داغ از طریق تذکرهای خوشایندی برای رعایت احترام و رواداری هستند.
کشور سیرالئون نماد رواداری مذهبی در غرب آفریقا است. با یک رئیس‌جمهور مسیحی که منتخب ملتی است که حدود ۷۰ درصد آن را مسلمانان تشکیل می‌دهند، هر دو گروه مسلمانان و مسیحیان این کشور در کنار یک‌دیگر به نیایش می‌پردازند در حالی که تغییر مذهب و ازدواج‌های بین پیروان ادیان مختلف متداول است. حتی برخی از شهروندان سیرالئون پیرو هر دو دین هستند؛ افرادی که به عنوان «کریس-ماس» شناخته می‌شوند و برای ادای نماز به طور منظم در مسجد حضور می‌یابند در حالی که صادقانه و با ایمان یکشنبه‌ها در کلیسا حاضر می‌شوند. (جهت اطلاع بیش‌تر ر.ک.: )
در کانادا آزادی مذهبی در سطح ملی، ایالتی، و محلی به شدت مورد حمایت قرار گرفته است. منشور حقوق و آزادی‌های کانادا که بخشی از قانون اساسی کشور را تشکیل می‌دهد، تبعیض بر مبنای دین و مذهب توسط دولت را ممنوع و آزادی عقیده و مذهب را تضمین می‌نماید. قوانین ایالتی حقوق بشر از این هم فرا‌تر می‌رود و کارفرمایان، ارائه‌دهندگان خدمات و دیگر اشخاص خصوصی را مستلزم می‌دارد که هم‌سازی معقولی را برای همگان، صرف‌نظر از عقاید مذهبی آن‌ها فراهم کنند.
ایالات متحده آمریکا در سیاست خود دارای تعهد رسمی به ترویج و ارتقای آزادی مذهبی در سراسر جهان است. در سال ۱۹۹۸، کنگره آمریکا قانون آزادی بین‌المللی مذهبی را به تصویب رساند و به موجب آن کمیسیون آزادی بین‌المللی مذهبی ایالات متحده تاسیس گردید. این کمیسیون بر وضعیت آزادی مذهبی در سراسر جهان نظارت می‌کند و به دولت ایالات متحده توصیه‌هایی را از جمله در مورد تعیین ناقضان جدی و مکرر آزادی مذهبی به عنوان «کشورهای مورد نگرانی خاص» (سی‌پی‌سی) ارائه می‌کند.

 هیچ فردی نباید مجبور به انجام یا حمایت از هر گونه آیین یا عبادت مذهبی شود یا به نوعی دیگر، به خاطر اعتقادات و باورهای مذهبی‌اش تحت آزار قرار گیرد، بلکه تمام مردم باید بتوانند آزادانه باورهای مذهبی خویش را اظهار کرده و با بحث، آن‌ها را پاس دارند.

- توماس جفرسون (۱۷۴۳-۱۸۲۶)، نویسنده اعلامیه استقلال و سومین رئیس‌جمهور ایالات متحده، اعلامیه آزادی مذهبی ویرجینیا، ۱۷۸۶

  همدردی یک مقوله مذهبی نیست [بلکه] یک مقوله انسانی است. یک کالای لوکس و تجملاتی نیست [بلکه] کالایی ضروری برای آرامش و ثبات ذهنی خودمان است. همدردی برای نجات و بقای انسان ضروری است.

- دالایی لاما چهاردهم، (۱۹۳۵-کنون)

  ما گذشته دهشتناک خود را به یاد می‌آوریم تا بتوانیم به آن رسیدگی کنیم، تا بدون این‌که فراموش کنیم، در مواقعی که بخشش یک ضرورت است، گذشت کنیم؛ تا مطمئن شویم که دیگر هرگز چنین امری غیرانسانی ما را از هم جدا نخواهد کرد، و برای این که میراثی را ریشه‌کن سازیم که تهدیدی خطرناک در کمین دموکراسی ماست.

- نلسون ماندلا (۱۹۱۸-۲۰۱۳)، انقلابی ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی و اولین رئیس‌جمهور سیاه‌پوست آفریقای جنوبی، ۲۵ فوریه ۱۹۹۹

 اول سراغ سوسیالیستها آمدند و من اعتراض نکردم چون سوسیالیست نبودم. بعد سراغ اعضای اتحادیه کارگری آمدند، و من اعتراض نکردم چون عضو اتحادیه کارگری نبودم. بعد سراغ یهودیان آمدند و من باز اعتراض نکردم چون یهودی نبودم. تا این که سراغ من آمدند و دیگر کسی باقی نمانده بود که برای من اعتراض کند.

- مارتین نیمولر (۱۸۹۲-۱۹۸۴)، کشیش لوتران و عالم الهیات آلمانی ضد نازی، ۶ ژانویه ۱۹۴۶

  همدردی گهگاه توانایی مهمی برای درک زندگی فردی دیگر و قرار دادن خود در موقعیت او است. همدردی آگاهی از این امر است که واقعا هیچ آرامش و لذتی نمی‌تواند برای من وجود داشته باشد مگر این که برای تو هم فراهم باشد.

- فردریک بیوکنر (۱۹۲۶-کنون)، عالم الهیات و نویسنده آمریکایی

 جایی که کتاب‌ها را می‌سوزانند، انسان‌ها را نیز خواهند سوزاند.

- هاینریش هاینه (۱۷۹۷-۱۸۵۶)، شاعر، روزنامه‌نگار، مقاله‌نویس و منتقد ادبی آلمانی، نمایشنامه المنصور، ۱۸۲۱

  رواداری یعنی احترام قائل بودن برای فردی دیگر، نه به این خاطر که او اشتباه می‌کند یا حتی به این خاطر که حق با اوست، بلکه به این دلیل که او انسان است.

- جان کاگلی (۱۹۱۶-۱۹۷۶) نویسنده کتاب دین در دورانی سکولار، ۱۹۶۸

 من نمی‌خواهم چهارطرف خانه‌ام دیوار باشد و پنجره‌ها مسدود باشند. [بلکه] می‌خواهم [نسیم] فرهنگ تمام سرزمین‌ها، تا سرحد ممکن، به خانه‌ام بوزد. ولی اجازه نخواهم داد هیچ فرهنگی به خانه من تحمیل شود و هرگز در خانه فردی دیگر به عنوان غریبه، گدا یا برده زندگی نخواهم کرد. 

- مهاتما گاندی (۱۹۴۸ – ۱۹۶۹)، رهبر جنبش استقلال هند، ۱۹۲۷

 برای ساخت آینده باید گذشته را شناخت.

- اتو فرانک، (۱۸۸۹-۱۹۸۰)، تاجر آلمانی و پدر آن و مارگوت فرانک، (۱۹۶۷)

 دلگرم شدم وقتی که [دانستم] مردم در همه جا به دنبال آزادی‌های اساسی مشخصی هستند، حتی اگر در محیط فرهنگی کاملا متفاوتی زندگی ‌کنند.  

- آنگ سان سو چی (۱۹۴۵ – کنون)، برنده جایزه نوبل صلح و رهبر لیگ ملی دموکراسی در برمه، ۲۰۱۲

  آزادی عقیده لزوما باید مجاز شناخته شود و بر مردم نیز باید بر همین منوال حکومت کرد تا همه بتوانند در کنار هم زندگی کنند، گرچه آشکارا عقاید متفاوت و مخالفی [با یک‌دیگر] داشته باشند.

- باروخ اسپینوزا (۱۶۳۲-۱۶۷۷)، فیسلوف آلمانی، رساله الهی-سیاسی، ۱۶۷۰

  همان‌طور که رواداری سرچشمه صلح و آرامش است، نارواداری منشا بی‌نظمی و درگیری است.

- پی‌یر بل (۱۶۴۷-۱۷۰۶)، فیلسوف فرانسوی، ۱۶۸۶

  هر کس باید از حق آزادی اندیشه، وجدان و مذهب برخوردار باشد. این حق شامل آزادی برای داشتن یا انتخاب مذهب یا عقیده توسط خود فرد می‌شود و [هم‌چنین] شامل آزادی فردی یا در باهمستان با دیگران و در مکانی عمومی یا خصوصی، برای اظهار عقیده یا مذهب خویش از طریق عبادت کردن، برگزاری مراسم، انجام و تدریس آن است.

- میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶

 رواداری چیست؟ نتیجه انسانیت است. همه ما از ضعف و خطا ساخته شده‌ایم؛ بیایید متقابلا نسبت به کوته‌فکری‌های یک‌دیگر گذشت کنیم، که این اولین قانون طبیعت است.

- ولتر (۱۶۹۴-۱۷۷۸)، نویسنده عصر روشن‌گری، تاریخ‌نگار و فیلسوف فرانسوی، ۱۷۶۴

  تاریکی نمی‌تواند بر تاریکی غلبه کند؛ این کار تنها از روشنایی برمی‌آید. نفرت نمی‌تواند بر تنفر غلبه کند؛ این کار تنها از عشق برمی‌آید.

- مارتین لوتر کینگ جونیور (۱۹۲۹-۱۹۶۸)، کشیش باپتیست آمریکایی و رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکاییان، قدرت دوست داشتن، ۱۹۶۳

 من به مسلمانان، یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان، بودایی‌ها، بهایی‌ها و سایرین احترام می‌گذارم، حتی به خداناباورانی که به اصول انسانی معتقدند احترام می‌گذارم. من همه آن‌ها را از صمیم قلب دوست دارم و دست تک‌تک‌شان را می‌بوسم. 

- عبدالحمید معصومی تهرانی، روحانی برجسته ایرانی

  آرزوی خدا این است که تو، من و همه ما بفهمیم که اعضای یک خانواده‌ایم، که برای با هم بودن ساخته شده‌ایم، برای خوبی و برای مهرورزی.

- دزموند توتو (۱۹۳۱-اکنون)، فعال حقوق اجتماعی آفریقای جنوبی و اسقف بازنشسته، ۲۶ آوریل ۲۰۰۵

  رواداری و بردباری نباید به عنوان نشانه‌های ضعف شناخته شوند، آن‌ها نشانه‌های قدرت هستند.

- دالایی لاما چهاردهم، (۱۹۳۵-کنون)، ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۲

  رواداری [نه تنها] به معنای عدم تعهد به باور خویش نیست، بلکه سرکوب و محاکمه دیگران [بر سر عقیده] را نیز محکوم می‌کند.

- جان اف کندی (۱۹۱۷-۱۹۶۱) سی و پنجمین رئیس‌جمهور ایالات متحده، ۱۰ اکتبر ۱۹۶۰

  پاسخ دادن نفرت با نفرت، نفرت را افزون می‌کند، انگار که تاریکی بیشتری را بر شبی بی‌ستاره بپاشانید.

- مارتین لوتر کینگ جونیور (۱۹۲۹-۱۹۶۸)، کشیش باپتیست آمریکایی و رهبر جنبش حقوق مدنی آمریکاییان، دوست داشتن دشمنانت، ۱۹۵۷

  هیچ‌کس در بدو تولد از دیگری به خاطر رنگ پوست، پیشینه، یا دین‌اش متنفر نیست. انسان باید نفرت ورزیدن را یاد بگیرد و اگر می‌تواند نفرت‌ورزی را بیاموزد پس [به راحتی] می‌تواند محبت کردن و عشق ورزیدن را فرا گیرد چون عشق به طبیعت قلب انسان بیش‌تر می‌نشیند تا احساس مخالفش.

- نلسون ماندلا (۱۹۱۸-۲۰۱۳)، انقلابی ضد آپارتاید در آفریقای جنوبی و اولین رئیس‌جمهور سیاه‌پوست آفریقای جنوبی، راه دشوار آزادی: زندگی‌نامه خودنوشت نلسون ماندلا، ۱۹۹۵

 دلگرم شدم وقتی که [دانستم] مردم در همه جا به دنبال آزادی‌های اساسی مشخصی هستند، حتی اگر در محیط فرهنگی کاملا متفاوتی زندگی ‌کنند.

  - آنگ سان سو چی (۱۹۴۵ – کنون)، برنده جایزه نوبل صلح و رهبر لیگ ملی دموکراسی در برمه، ۲۰۱۲

  نفرت مشکلات بسیاری را در این جهان ایجاد کرده، اما یکی را تا کنون حل نکرده است.

- مایا آنجلو (۱۹۲۸-۲۰۱۴)، نویسنده و شاعر آمریکایی

 من هیچ خصومتی با کسی ندارم، هر کس کرامت انسانی را پاس دارد، فارغ از دین و باورش، سر خود را برای تعظیم در پیشگاهش فرود می‌آورم و او را عزیز می‌دارم.

- عبدالحمید معصومی تهرانی، روحانی برجسته ایرانی

توانا را ببينيد

درباره توانا

توانا: آموزشکده جامعه مدنی ایران، موسسه‌ای پیشگام در زمینه آموزش آنلاین است. توانا در تاریخ ۱۷ می سال ۲۰۱۰ با هدف حمایت از شهروندی فعال و رهبری مدنی در ایران از طریق راه‌های گوناگون برای آموزش شهروندی و برنامه‌های ظرفیت‌سازی برای جامعه مدنی، شروع به کار کرد. چشم‌انداز توانا دست‌یابی به جامعه‌ای آزاد و باز برای ایرانیان است، جامعه‌ای که در آن هر ایرانی از فرصت‌های برابر، عدالت و آزادی‌های کامل مدنی و سیاسی بهره‌مند شود.

درباره پروژه رواداری

پروژه رواداری در صدد است تا منبع الهامی باشد برای پلورالیسم (چندفرهنگی)، آگاهی، آزادی مذهبی و به رسمیت شناختن تفاوت در میان شهروندان. پروژه رواداری با تهیه و استفاده از مجموعه متنوعی از منابع آموزشی به زبان‌های فارسی، عربی و انگلیسی، بر نقش هر فرد برای مقابله با نفرت تاکید داشته و به برشمردن فواید زندگی روادارانه در جامعه‌ای باز و آزاد می‌پردازد. پروژه روادری از طریق آموزش سعی دارد تا جلوی اذیت و آزار و نسل‌کشی [اقلیت‌ها] را گرفته و بذرهای بنیادین جامعه‌ای پایدار و متنوع را در خاورمیانه بزرگ کاشته و پرورش دهد.

به توانا بپيونديد