درس‌هایی از هولوکاست

درس‌هایی از هولوکاست

هدف دوره آموزشی درس‌هایی از هولوکاست، ارتقای درک شرکت‌کنندگان از فاجعه بزرگ هولوکاست و تبعیض و نژادپرستی در جهان مدرن است. در این دوره شرکت‌کنندگان با سابقه خشونت و نژادپرستی و به طور خاص جرایم علیه بشریت که توسط آلمان نازی انجام شد، آشنا می‌شوند. این دوره رویکرد صرفا تاریخی نخواهد داشت، بلکه مسائل را با استفاده از چارچوب فلسفه سیاسی بررسی خواهد کرد. در پاسخ به انکار سیستمیک هولوکاست و در سطحی وسیع‎‌تر نادیده گرفتن تاریخ یهودیان در ایران، و همچنین آزار و اذیت مستمر بهاییان، در این دوره ریشه‌یابی و علل هولوکاست و تاریخ مدرن آزار و اذیت و نسل‌کشی در سطح جهان مورد بررسی قرار می‌‎گیرد. به طور ویژه بر درس‌هایی برای پیش‌گیری از وقوع نسل‌کشی در آینده تأکید خواهد داشت.

 


جلسه اول: اهمیت پرداختن به هولوکاست

در جلسه اول، به اهمیت یادگیری و بحث در مورد هولوکاست با تأکید بر نیاز به حساسیت در گفتمان مربوط به هولوکاست پرداخته می‌شود. پس از مروری کوتاه بر معنا و مفهوم واژه «هولوکاست»، سویه‌های مختلف هولوکاست و این‌که چگونه این فاجعه مورد تحقیق و بحث قرار گرفته است، بررسی می‌شود. در ادامه همچنین به این مسأله پرداخته می‌شود که هولوکاست در ایران و در سطح بین‌المللی چگونه مطرح و بررسی شده است. از آنجا که نسل‌کشی‌هایی مانند هولوکاست همچنان ارتکاب می‌یابند و خطر بروز نسل‌کشی در بسیاری از مناطق جنگی وجود دارد، ضروری است که به مکانیسم‌های آن فکر کنیم و در مورد آن بیاموزیم. در میان این جنایات، هولوکاست به لحاظ ابعاد، دامنه و شیوه‌ای که ارتکاب یافت، یک مورد منحصر به فرد و از این‌رو ضروری برای مطالعه است. هولوکاست یک نسل‌کشی بسیار برنامه‌ریزی شده و سازمان‌یافته بود و مطالعه آن خطری را که در جدایی عقلانیت بوروکراتیک و تکنولوژیک از اخلاق و انتقاد از خود نهفته است، نشان می‌دهد. آثار عمیق عاطفی و فکری هولوکاست به شدت بر هنر و فلسفه معاصر تأثیر نهاده است، و به این ترتیب مطالعه آن به منظور درک جریان‌های فکری و فرهنگی مدرن ضروری است.


جلسه دوم: فقدان رواداری، ستیز با «دیگری» در طول تاریخ

هولوکاست، هشدار نسبت به یک خطر است؛ خطر اینکه در صورت روادار نبودن، ستیز با آنکه دیگری است به چه فجایعی ممکن است راه برد. در ابتدای جلسه به این موضوع میپردازیم که تولرانس (رواداری) یعنی چه. اکنون برای یک انسان آگاه و آزادیخواه عصر ما رواداری یک فضیلت به شمار میرود، هنجاری که پذیرش آن و تعهد به آن بدیهی و بایسته مینماید. اما آیا همواره چنین بوده است؟ بحث خود را از گروههای انسانی نخستین آغاز میکنیم: آیا آنها همواره در حال ستیز با یکدیگر بودهاند؟ تفاوتگذاری ماآنها چگونه شکل گرفت و چگونه تثبیت شد؟ نقش دین در این تفاوتگذاری چه بوده است؟ تفاوتگذاریها در طول تاریخ چه انواعی داشتهاند؟ در این جلسه بر روی این نکته متمرکز میشویم که چگونه تفاوتگذاری ماآنها به صورت تفاوتگذاری خیرشر درمیآید. با اینکه در عصر جدید زمینه و مکانیسم تفاوتگذاری فرق میکند، اما در این دوران تفاوتگذاریهای باستانی این امکان را مییابند که دگردیسیده شده و در قالب تفاوتگذاریهای مدرن به حیات خود ادامه دهند.


جلسه سوم: عصر جدید و ستیز با «دیگری»

در جهان باستان که در آن مردم به پانتئونهای خدایان نیک و بد، و ارواح نیاکان اعتقاد داشتند، لشکرکشیهای نظامی به شکل لشکرکشیهای خدایان و ارواح توصیف میشد و حاکمان با توسل به ارواح و خدایان برای ادعای خود نسبت به قدرت، حمایت و مشروعیت کسب میکردند. این اعتقادات همچنان در جهت تفاوتگذاری میان جوامع مختلف و توجیه خشونت در برابر گروههای رقیب استفاده میشد. در دوران مدرن، ملیت و نژاد عوامل اصلی در تفاوتگذاری میان گروههای انسانی هستند و جوامع استثنایی بودن خود را به این عوامل نسبت میدهند، همانطور که جوامع گذشته خود را دارای روابط خاص با الوهیت میدانستند. در این جلسه با تمرکز بر ایتالیا و آلمان به عنوان نمونه، به مفهوم ملت و ملتباوری (ناسیونالیسم) پرداخته میشود. چگونه مفهوم ملیت ظهور پیدا کرد؟ چگونه جهان ما را شکل داد؟ آیا جهان بین ملتها تقسیم شده است؟ همچنین به بررسی چگونگی شکل گرفتن مفهوم مدرن «نژاد» خواهیم پرداخت.


جلسه چهارم: فاشیسم و رایش سوم

چگونه فاشیسم، نازیسم، و رایش سوم را تعریف میکنیم؟ در این جلسه به بررسی چگونگی ظهور ناسیونالیسم آلمانی و ایتالیایی و اینکه چگونه آنها به ستیزهجویی ناسیونالیستی تبدیل شدند، پرداخته میشود. ظهور فاشیسم پس از جنگ جهانی اول با نگاهی به نوشتهای از موسولینی در این زمینه بررسی میشود. سپس نازیسم به عنوان نوعی فاشیسم آلمانی مورد بحث قرار میگیرد. آیا درست است که به عنوان مثال بین فاشیسم ایتالیایی و فاشیسم آلمانی تفاوت قائل شویم؟ آیا یک جریان بنیادی فاشیستی با اشکال گوناگون در کشورهای مختلف وجود دارد؟ اصولا چگونه میتوان فاشیسم و نازیسم را توضیح داد؟ در این جلسه، در حالی که به فاشیسم به تفصیل و در جزئیات پرداخته نخواهد شد، به نظریههای اساسی آن پرداخته میشود و در مورد اختلافات بین این نظریهها بحث میشود.


جلسه پنجم: زمینههای هولوکاست

این جلسه با توضیح ریشههای یهودستیزی در اروپا و آلمان آغاز خواهد شد. سپس این موضوع بررسی خواهد شد که چگونه نازیها، پس از به قدرت رسیدن به تدریج به سمت «راهحل نهایی مسأله یهود»، که برنامهای برای کشتار همه یهودیان بود، حرکت کردند. با تحلیل پویش تبعیض،  در این جلسه مکانیسمهایی بررسی خواهد شد که باعث خصومت و دشمنی یک خانواده فرضی، «مولرها»، نسبت به همسایگان خود، «رُزِنباخها» و در نهایت یک تقابل مرگآور میان آنها میشود. «مولرها» پس از پیوستن به حزب نازی، زمانی که گشتاپو همسایگان آنها را از خانهشان خارج و به مکان نامعلومی منتقل کردند، به نظاره میایستند. مانند «مولرها»، اکثر همدستان نازیها افرادی عادی بودند: بافرهنگ، و مؤدب بودند و سادیست نبودند. اما بسیاری یا آدمکش از کار درآمدند یا با آدمکشان همدستی کردند. چگونه این اتفاق افتاد؟


جلسه ششم: سیر فاجعه هولوکاست

در این جلسه بر روی این موضوع تمرکز خواهد شد که چرا هولوکاست یک رویداد و فاجعه منحصر به فرد در تاریخ جهان است. رژیم توتالیتر نازی حتی در خلال یک جنگ جهانی، منابع لجستیکی و انسانی بسیار زیادی را صرف جمعآوری و کشتار مردم بیگناه میکند. محاسبات و تدبیرهای پشت سیاست نسلکشی آلمان نازی مورد کاوش و تحلیل قرار میگیرد. چرا و چگونه این اتفاق افتاد؟ در این جلسه همچنین سازماندهی اردوگاههای مرگ و عناصری که منعکسکننده مدیریت، دقت و صنعتگری آلمان نازی بودند، بررسی میشود. خواهیم دید که نیروهای بوروکراتیک، و فنآوری به عنوان نمادهایی از مدرنیته، در صورتی که مهار نشوند، چگونه میتوانند منجر به یکی از وحشتناکترین فجایع در تاریخ بشر شوند.


جلسه هفتم: درسها و بحثها/ قسمت اول

در این جلسه، به بررسی بعضی از بحثبرانگیزترین مباحث در مورد تاریخ هولوکاست خواهیم پرداخت. جهت آشنایی با نظریههای مختلف در تفسیر هولوکاست، به آثار دو جامعهشناس برجسته رجوع خواهیم کرد: نوربرت الیاس و زیگموند باومن. نوربرت الیاس جامعهشناسی آلمانی بود که نگاهی خوشبینانه نسبت به تجدد و پیشرفت بشر داشت. قبل از روی کار آمدن نازیها، او پیشبینی کرد که خشونت در جوامع انسانی کاهش مییابد. وی هولوکاست را به عنوان پدیدهای ناشی از بیماری اجتماعی و فرهنگی در آلمان توضیح میدهد. زیگموند باومن، جامعهشناس لهستانیانگلیسی، در مقابل، ریشه مشکل را در مدرنیته میبیند و معتقد است که در اصل مدرنیته و تجدد زمینه را برای نازیسم فراهم آورد. در این جلسه همچنین مفهوم رواداری، و نیز شخصیتهای «روادار» و «اقتدارگرا» بررسی میشود و به بحث در مورد این استدلال که اقتدارگرایی در فرهنگ و تربیت آلمانی نقش مهمی در بروز فاجعه هولوکاست ایفا کرد، پرداخته میشود.


جلسه هشتم: درسها و بحثها/ قسمت دوم

در جلسه آخر به موضوع انکار هولوکاست پرداخته میشود و به ویژه درباره تبلیغاتی که حکومت ایران در اینباره در دوره ریاستجمهوری محمود احمدینژاد به راه انداخت٬ صحبت میشود. در این جلسه دانشجویان با استفاده از آنچه آموختهاند، به بررسی و بحث در مورد ابعاد انکار هولوکاست خواهند پرداخت.